چکیده:
د ر طول تاریخ، محوری ترین موضوعی که انبیای الهی کوشیده اند مردم را به سوی آن سوق دهند اصل توحید و نفی شرک بوده است. از جمله این تلاش ها، رویکرد های استدلالی و عقلانی حضرت ابراهیم علیه السلام است که در قرآن کریم منعکس شده است. وی در مواجهه فکری با مشرکان زمان خود برای نفی ربوبیت ستارگان و ماه و ... و اثبات توحید ربوبی ، از برهان بهره می گیرد. تبیین های مختلفی از این برهان همچون برهان حدوث، حرکت و امکان(ماهوی) صورت گرفته است.یکی دیگر از این تبیین ها برهان محبت است.برهان محبت، استدلالی عقلی است که با محبت فطری پیوند خورده و فراتر از برهان های فلسفی و کلامی متعارف قرار می گیرد. این پژوهش با روش استنادی- تحلیلی- استنباطی، ضمن اشاره به تبیین های مختلف، به واکاوی این تبیین می پردازد.
In the course of history, oneness of God and denial of paganism have been the most important things that divine prophets have attempted to lead people to them. Notable among these attempts are the rational and argumentative approaches of the prophet Ibrahim quoted in Quran. Encountering the pagans of his time, He uses argumentation to deny the lordship of stars and moon and proofing the lordly monotheism. There are different presentations of this argument like contingence, motion and contingency arguments. Another one of these presentations is the argument from love. This argument is a rational argumentation which has a tie with constitutional love and stays beyond the sphere of the traditional philosophical and theological arguments.
خلاصه ماشینی:
"سخن حضرت ابراهیم ع براساس این تقریر آن است که رب من کسی اسـت کـه محبوب باشد و آنچه طلوع و غروب دارد، محبوب نیست ؛ بدین ترتیب توحیـد نظـری بـا محبت و کشش وجودی همراه میشود تا علم و ایمـان درهـم آمیزنـد و انسـان بـه لحـاظ ذهنی، کسی را خدا بداند که به او محبت داشته باشد، با همۀ وجود به او تکیه کنـد و از او استعانت جوید.
موارد زیر نمونه هایی اسـت از محبتی که براساس علم و حکمت نیست : علاقه به رنگ ، خودرو، لباس و غذای خـاص ممکن است با علاقه و سلیقه های دیگران متفاوت باشد و هیچ کس برای دوست داشتن یا نداشتن خود نمیتوانـد دلیـل منطقـی بیـاورد (جـوادی آملـی ،۱۳۹۱: ۲۶/ ۹۰-۱۳۰) محبت به کسی که شرایط محبوبیت را ندارد یا دارد ولی ارتبـاط بـا او بـه دلایـل دیگـر میتواند آثار مخربی داشته باشد و بالاخره علاقۀ فرد سالم به غذای خوش طعم مسـموم یا علاقۀ بیمار به غذای خوش طعمی کـه هرچنـد مسـموم نیسـت ، خـوردنش میتوانـد به قیمت جان او تمام شود.
تبیین گزارٔە ششم تا هشتم : دربارٔە گزاره ششم باید گفت تنها کسـی کـه میتوانـد بـه نیازها و مشکلات انسان پاسخ دهد، او را در دستیابی به کمال یاری کند، همواره با انسـان مرتبط باشد و غروب و زوال نداشته باشد، اٰلله است ؛ زیرا فقط اوست که واجـب الوجود و جامع جمیع کمالات بی نهایت است و غیراو همگی ممکن ، فقیر و نیازمندند؛ پس اوسـت که شایستگی محبوبیت دارد."