چکیده:
گرچه علتهای چندی برای پا نگرفتن هویت جمعی یا نظم و همبستگی منطقهای در خاورمیانه میتوان
برشمرد و این علتها زیر عنوان علل عینی )چون ساختار نظام بین الملل، حاکم بودن واقعگرایی و آشفتگی
منطقه ای، بی ا عتمادی و ساختارهای اقتصادی ناسازگار و...(، در بسیاری از پژوهشها درباره نظریات سیستمی، رئالیستی و نظریه های همگرایی و منطقه گرایی مطرح شده است، ولی به نقش مهم هنجارها در این زمینه، کمتر پرداخته شده است. این نوشتار ضمن اینکه درونی و نهادینه شدن هنجارها را یکی از عوامل موثر در شکل گیری هویت جمعی در مناطق گوناگون میداند، بر آن است که عواملی ذهنی چون ناسازگاری دو هنجار حاکمیت و امتگرایی، درونی نشدن هنجارهای تاسیسی و نبود قواعد روشی، تفسیرهای گوناگون و ناهمخوان از هنجارها )هنجار پان عربیسم و پان اسلامیسم(، سیطره فرهنگ آنارشیک هابزی و لاکی، نقش بسیار برجسته در پا نگرفتن هویت جمعی و احساس مابودگی و همبستگی منطقهای در جهان اسلام و بویژه منطقه خاورمیانه داشته است
خلاصه ماشینی:
"براین پایه، یکی از هدفهای مهم این پژوهش که درک سیاست بینالمللی جهان عرب از دید هنجارهاست، طرح این پرسش است که با وجود هنجارهای مشترکی چون عربیسم و اسلامیسم در خاورمیانه، چرا یک هویت جمعی و گونهای نظم و همبستگی منطقهای در این بخش از جهان پدید نیامده است؟ در پاسخ به این پرسش باید یادآوری کرد که به عللی چون سایهافکن بودن فرهنگ آنارشیک هابزی و لاکی و رقابتی که در گذشته میان هنجار حاکمیت و هنجار پانعربیسم وجود داشته است و نیز تفاسیر گوناگون و ناهمخوان از هنجارهای عربی و اسلامی و مقوله دین و پا نگرفتن هنجارهای قاطع در زمینه هنجارهای تأسیسی و روشی این هنجارها نیز نتوانستهاند نقشی کارساز در پاگیری هویت جمعی و احساس «مابودگی» و نظم و یکپارچگی منطقهای در خاورمیانه بازی کنند.
در میان علل ذهنی که سازهانگاران به آنها پرداختهاند، بر عواملی چون تضاد نقش یعنی تضاد میان دولتگرایی (حاکمیت) یا امتگرایی (وحدت عربی)، تفاسیر چندگانه و متضاد از دو هنجار پانعربیسم و پان اسلامیسم و مقوله دین، نبود قواعد و هنجارهای تأسیسی و روشی و بازنمایی یکدیگر بعنوان دشمن و رقیب و وجود فرهنگ هابزی و لاکی در میان بازیگران منطقه انگشت گذاشته میشود که به باور آنان نمیگذارد که هنجارها قدرت پایداری در ایجاد یک نظم عربی یا اسلامی داشته باشند و یک هویت جمعی پا گیرد."