چکیده:
اصطلاح «صنعت» یکی از شایعترین مفاهیم حوزه تمدن اسلامی است که کاربردهای متفاوتی داشته است. اطلاق این اصطلاح بر صنایع بشری، بخشی از معنای عام آن بوده است. حکما و دانشمندان اسلامی، مباحثی اساسی را درباره صنعت طرح کردهاند که امروز میتوان با الگوگیری از آنها، عرصههای جدیدی را در این موضوع باز کرد. مسئله این پژوهش، نگاهی فلسفی به صنعت و تبیین مبانی حکمی آن بر اساس آرای حکمای اسلامی است. مسئله نگاه فلسفی به صنعت با وجود اهمیت و ضرورت در دوران معاصر، هنوز از دیدگاه فلسفه و فیلسوفان اسلامی مورد پژوهش جدی قرار نگرفته است. در این مقاله ضمن برشمردن جهانبینی حاکم بر صنعت در نگاه حکمای اسلامی، به تحلیل و تبیین این مبانی میپردازیم. آگاهی از این مبانی برای فهم نگرش حکمای اسلامی به صنعت اهمیت دارد تا از این رهگذر، چگونگی سریان جهانبینی حکمای اسلامی بر صنایع سنتی مشخص شود و این مهم ما را در تدوین مبانی فلسفی صنعت مبتنی بر نگرش حکمت اسلامی توانا میکند. تقلیدی بودن صنعت از طبیعت، تقدم طبیعت بر صنعت، نگرش تشکیکی به صنایع، حکیمانه بودن تنوع صنایع، تبیین متافیزیکی از ضرورت وجود صنایع، نگرش معنوی به صنایع، روش کیفی، و تنوع روشی، اهم مبانی فلسفی حاکم بر صنعت قدیم است.
خلاصه ماشینی:
صنایع علمی شامل همۀ علوم میشود که از طریق حواس، برهان و فکر به دست میآید و صنعت عملی عبارت است از «اخراج صورت ذهنی در نزد صانع و قرار دادن آن در موضوع» (اخوانالصفا، 1362: 1/277).
در تعریف ابن خلدون، دو خصوصیت اصلی برای صنعت ذکر شده است: نخست، ملکۀ نفسانی بودن صنعت؛ صناعت وقتی که به صورت ملکه درمیآید بدون تکلف از نفس صادر میشود، مانند شخصی که صناعت بنایی در او ملکه شده و افعال خود را بدون تکلف انجام میدهد؛ دوم، تعلق صنعت به افعال بدنی و تعلق افعال بدنی به جنبۀ عملی صنعت است؛ زیرا امور عملی نوعا با فعالیت جسمی توأم است.
مبتنی کردن علم اخلاق بر روش طبیعت نیز مٶید این نکته است که این تشبه و تقلید صرفا در صورت و شکل نیست، بلکه بر اساس روش و سازوکار طبیعی اشیا صورت میگیرد و همچنین لازم نیست که این تقلید مربوط به یک صناعت خارجی مثلا مجسمهسازی یا نقاشی باشد، بلکه گاه به صورت جبلی، امیالی که در درون انسان وجود دارد، میتواند منشأ شکلگیری برخی از صنایع شود.
غذای انسان نیز به صورت طبیعی و آماده در طبیعت وجود ندارد، لذا انسان برای ادامۀ حیات به غذا نیاز دارد و صنعت طباخی جهت تکمیل کار طبیعت صورت میگیرد و حول این صنایع اصلی، صنایع فرعی به عنوان اعوان و انصار شکل میگیرند.
بنابراین اگر کار صنایع مدرن نیز آگاهانه یا ناآگاهانه، به نوعی تقلید از طبیعت است، اما بین این دو شیوۀ تقلید تفاوت وجود دارد.