چکیده:
در جملات شرطی، دو رکن اساسی «شرط» و «جواب شرط» وجود دارد که از نظر معنا، متوقف بر یکدیگرند. گاهی رکن جواب شرط در این جملات حذف می شود که باید برای تکمیل فهم معنا، به حکمت آن پی برد. از نظر فصاحت و بلاغت، لفظ مذکور باید بر محذوف دلالت کند تا جملات معماگونه نباشد. مقاله حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی، نشانگرها و حکمت های حذف جواب شرط در قرآن کریم را بررسی کرده است. برخی از نشانگرهای حذف جواب شرط عبارت است از: وضوح و روشنی جواب، تکرار جواب در آیات قبل، دلالت جمله بر محذوف، وجود تعلیل و دلالت مقام. بعضی از حکمت های حذف جواب شرط هم شامل بیان عظمت، تهویل، نشان از زشتی محذوف، و بیان شگفتی است.
خلاصه ماشینی:
"البته علامه طباطبائی جواب شرط را از نوع دلالت جمله بر محذوف دانسته، می فرماید: جمله «بل لله الأمر جمیعا» بر جواب شرط محذوف دلالت دارد و آن عبارت است از: «ما کان لهم أن یهتدوا به إلا أن یشاء الله» و آیه این گونه معنا می شود: اگر هم فرض کنیم که قرآن چنین اثری می داشت که کوه ها را از ریشه می کند و زمین را پاره پاره می ساخت و مردگان را به زبان درمی آورد، هدایت نمی شدند، مگر آنکه خدا بخواهد، بلکه تمام امور به دست خداست (طباطبائی، 1374، ج 11، ص 359).
ه. دلالت مقام حذف جواب شرط گاهی به سبب قرینه مقامی است و انسان را به فکر می اندازد تا بر حسب مقام، چیزی برای جمله شرط در تقدیر بگیرد، تا مفهوم کلام کامل و شنیدنی تر شود؛ مانند این آیه: «ومن الناس من یتخذ من دون الله أندادا یحبونهم کحب الله و الذین آمنوا أشد حبا لله و لو یری الذین ظلموا إذ یرون العذاب أن القوة لله جمیعا و أن الله شدید العذاب» (بقره: 165)؛ یعنی: و برخی از مردم در برابر خدا، همانندهایی (برای او) برمی گزینند، و آنها را چون دوستی خدا، دوست می دارند؛ ولی کسانی که ایمان آورده اند به خدا محبت بیشتری دارند."