چکیده:
آرایش کنونی نیروهای جهان و رهیافت آنها برای فتح میدان نبرد اقتصادی، جهان را در آستانه ایجاد بلوکهای اقتصادی قرار داده است. دنیا در عصر فراصنعتی، جوامعی با خصوصیاتی متفاوت را در بر گرفته است; دسته اول گروه کوچکی هستند که سرگرم زورآزمایی صنعتی، پویشهای نوین پیشرفت و دگرگونیهای پرشتاب اقتصاد بوده و مردمانشان با خیالی آسوده و آرامش درونی (لااقل در ظاهر) به دنبال رفاه و هرچه بهتر زندگی کردن خود و فرزاندانشان هستند، این جوامع را عموما با کلماتی چون توسعه یافته، پیشرفته، مدرن، نوگرا، متکامل، صنعتی شده و ثروتمند میشناسند. در مقابل جوامعی هستند که با گرسنگی، بیماری، کمسوادی و رکود اقتصادی درگیر بوده، زندگی آنها با فقر و محرومیت همراه است و برای گذران زندگی ناچارند که با سختیها و مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم کنند.
خلاصه ماشینی:
"بائر این فرضیه را از درجة اعتبار ساقط دانسته و اظهار میکند که: 1- این نظریه بر آمار گمراه کننده مبتنی است؛ 2- فعالیتهای نوع سوم مجموعة متنوعی است از فعالیتهایی که وجه مشترک آنها تنها در غیر مادی بودن محصول آن است؛ 3- این فعالیتها فاقد ویژگی مشترک کششپذیری زیاد درآمدی تقاضا است؛ 4- بسیاری از این نوع فعالیتها در واقع برای گذار از مرحلة تولید معیشتی در کشورهای فقیر ضروری است؛ 5- نیروی کار شاغل در تجارت و حمل و نقل جزیی را به آسانی میتوان جایگزین سرمایه نمود؛ 6- این باور که پیشرفت فنی لزوما بیشتر با تولید کالا ارتباط دارد تا عرضه خدمات, بیپایه است؛ 7- و بالاخره, تجربه نشان میدهد که طبقهبندی کلی فعالیتهای اقتصادی به سه گروه متمایز(کشاورزی, صنعت و خدمات), از جنبة تحلیلی یا ارائه دستورالعملها, فاقد ارزش است؛ بائر براساس مطالعات خود در دهة 1950 به این نتیجه رسید که «برنامهریزی جامع متمرکز» مطمئنا برای پیشرفت اقتصادی ضرورت ندارد و چه بسا احتمال دارد که آن را با تأخیر نیز مواجه سازد و نه تنها چیزی بر منابع نمیافراید که موجب انحراف منابع از سایر مصارف دولتی و خصوصی نیز میشود و حکومتهای فردگرایانه را که در بسیاری از کشورهای کمتر توسعهیافته حاکم است تقویت میکند؛ همچنین در تولید محصولات, تقاضای مصرفکنندگان را نادیده میگیرد و حیطة انتخاب و اختیار مردم را محدود میسازد."