چکیده:
اقتصاد اطلاعات تاکنون تاثیرات قابل توجهی را بر چگونگی نگرش و اندیشیدن ما در مورد سیاستهای اقتصادی داشته و این تاثیر در آینده نیز بیشتر نمایان میگردد شاید از آن جهت که جهان بسیار پیچیدهتر از حالتی است که ما در مدلهای (هر چند پیچیده) خویش متصور هستیم. در سالهای اخیر، بحثهای اقتصاد سیاسی حول مؤلفه کلیدی کارآیی اقتصاد بازار و رابطه مناسب دولت و بازار متمرکز شده است. البته این بحثها از زمان آدام اسمیت (1776) ـ که عقیده داشت «دست نامریی» بازار قابلیت تولید کارآ را داشته و بازار بدون دخالت دولت بهترین وضعیت تخصیص منابع میباشد و لذا نقش بسیار محدودی را برای دولت قائل بود ـ مطرح بوده است. اما چرا اسمیت دست نامریی را مطرح کرد؟ شاید از آن جهت که فیالواقع وجود نداشته و یا لااقل اگر وجود دارد حضور پررنگی را دارا نبوده است. زمانی که من تحصیل خویش را در این رشته آغاز کردم، با تفاوت و تناقضی میان مدلهای اقتصادی و دنیایی که در آن میزیستم برخورد کردم، هر یک از ما شواهدی از ناکارآمدی نظریههای اقتصادی و عدم تطابق با واقعیات را در ذهن داشتیم، همزیستی فقر، بیکاری دورهای و تبعیضات نژادی و… در جامعه، در حالی که ما بدون توجه به فقر از پاک شدن بازار سخن میگفتیم، به طور واضح به چشم میخورد، انگار ما در راستای ایجاد جهانی متفاوت گام بر میداشتیم، زمانی که فارغ التحصیل شدم، سعی کردم تا مدلهایی با فروض و نتایجی منطبقتر با دنیایی که میشناختم، را به دست آورم.
خلاصه ماشینی:
"برای مثال قیمت، کیفیت را چه موقع و چگونه به لحاظ انگیزه و اثر بر انتخاب در بازار تحت تأثیر قرار میدهد، (شرکتها در صورت وجود اضافه تقاضا برای اعتبارات نیز نرخ بهره بالاتری را مطالبه نمیکنند چرا که باعث افزایش عدم پرداختها شده و بازده مورد انتظار را کاهش میدهد) و یا فروض کارآیی، در بازار سرمایه قیمتها انعکاس تمام اطلاعات است، لذا هیچ کس پولی برای جمعآوری اطلاعات نمیپردازد.
در واقع اطلاعات بر روی رفتار تأثیر خاصی دارد، اما در این مورد هم ممکن است رفتارهایی طراحی شود که باعث سر درگمی سیستم گردد، این مسأله که شرکت میداند دیگران به دنبال کارگران حرفهای هستند در تمایل شرکت برای ایجاد شرایط پیشرفت در کار خاص مؤثر است، و یا از دیگر سو تولید کننده فعالیتهایی را که برای انتقال اطلاعات در جهت تغییر باورها به کار میرود، را مد نظر قرار میدهد، مثلا گارانتی بالاتر قیمت بالاتر را به همراه دارد و یا تنوع سهام کارفرما تأثیر منفی بر بازار شرکت دارد پس باعث رفتار ریسکیتر وی میگردد.
البته مدلهای خود انتخابی که پیشتر به برخی اشارهای کوتاه کردیم در اینجا کاربرد دارد اما سؤال اصلی اینجاست: چه معیار قابل ملاحظهای برای ارزیابی وجود دارد؟ (اگر توانایی به روشنی قابل دسترسی نیست، میتوان از معیارهای جانشین مثل درآمد بهره گرفت، البته گاه اطلاعاتی دیگر مانند ساعات کار، مقادیر کالای خریداری شده نیز میتواند مورد بررسی قرار بگیرد) مسأله دیگر در اینجا انتخاب ساختارهای مالیاتی مطلوب و سازگار با شرایط اقتصادی است، این مسأله بستگی به تعریف ما از تابع رفاه اجتماعی دارد البته فرصت کافی برای ارائه نتایج تحقیقات را در این زمینه ندارم، اما رمزی[6] نشان داده که تحت شرایط بسیار سخت میتوان سیستم مالیات کارآمد پاراتو را ایجاد نمود."