چکیده:
هدف مقاله حاضر، شناسایی مؤلفههای سازنده نظریه کنش ارتباطی هابرماس و دلالت های آن در آموزش عالی است. پژوهش به روش کیفی و با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر آراء و اندیشههای یورگن هابرماس در نظریه کنش ارتباطی انجام شده است. با توجه به وجود مشکلاتی همچون ضعف در برقراری ارتباط صحیح، عدم برخورد منطقی با مسائل و دست نیافتن به توافق فکری میان کنشگران دانشگاهی در کشور ما، پرداختن به آن دسته از ابعاد اندیشههای هابرماس که با فلسفه و فرهنگ بومی در کشور ما هماهنگی دارد، میتواند کارساز باشد. در مراحل انجام پژوهش، ابتدا مؤلفههای اصلی نظریه کنش ارتباطی هابرماس شناسایی شد. سپس دلالت های این نظریه در آموزش عالی ایران تحلیل و استنباط گردید. نتایج نشان میدهد نظریه کنش ارتباطی هابرماس بر مؤلفههای اساسی حوزه عمومی، زیست جهان، نظام (سیستم)، کنش ارتباطی و کنش عقلانی استوار است. مؤلفههای یادشده دلالتهایی را برای آموزش عالی به همراه دارد که حائز اهمیت است. مهمترین دلالتها عبارتاند از: حرکت به سمت عرصه عمومی علم، همگرا ساختن رشتههای علوم طبیعی و انسانی، توجه به ماهیت رویکرد میانرشتهای در علوم انسانی، مشارکت همهجانبه اجتماعات علمی در سیاستگذاریها، خط مشیها و ارزیابیها، نیاز به آموزش تفکر خلاق و تفکر انتقادی در دانشگاه ها، ضرورت بازنگری در روش های تدریس و یادگیری، نیاز به برپایی کرسی های آزاداندیشی و ضرورت توجه به مقوله تربیت شهروند جهانی. کاربست موارد یاد شده میتواند زمینهساز تحولات و تغییرات مناسب در روابط کنشگران در آموزش عالی و دانشگاه باشد.
خلاصه ماشینی:
در این میان مهمترین دلالتها عبارتاند از: حرکت به سمت استقلال دانشگاهها، همگرا ساختن رشتههای علومطبیعی و انسانی، توجه به ماهیت رویکرد میانرشتهای در علوم انسانی، مشارکت همهجانبه اجتماعات و انجمنهای علمی در سیاستگذاریها، خط مشیها و ارزیابیها، نیاز به آموزش تفکر خلاق و تفکر انتقادی در دانشگاهها که حاصل آن توسعه فرهنگ نقد و نقادی است؛ ضرورت بازنگری در روشهای تدریس و یادگیری، نیاز به برپایی کرسیهای آزاداندیشی و ضرورت توجه به مقوله تربیت استادیار، دانشگاه الزهرا (س) (نویسنده مسئول) alisattari@alzahra.
ضرورت پرداختن به نظریه کنش ارتباطی هابرماس از آنجا نشأت میگیرد که این نظریه در نوع خود حاوی دلالتهایی برای آموزش عالی و دانشگاهها به عنوان یکی از گروههای مهم و تأثیر گذار در اجتماع است که کنشگران آن را اعضای هیئتعلمی دانشگاهها، دانشجویان و مدیران و کارکنان آموزش عالی تشکیل میدهد.
با توجه به مساله یاد شده و ضرورتی که بیان گردید، مقاله حاضر به دنبال بررسی نظریه کنش ارتباطی هابرماس و استخراج دلالتهای آن برای تحقق کنش ارتباطی مطلوبتر در آموزش عالی و دانشگاه در ایران است.
در سایه نظریه کنش ارتباطی هابرماس، تولید دانش با استفاده از آموزش خلاقیت و آموزش تفکر انتقادی به دانشجویان و قرار دادن دستاوردهای پیشین علم و دانش در معرض نقد و بررسی و از طریق فرایند گفت و گو حاصل میشود.
در سایه نظریه کنش ارتباطی هابرماس، تولید دانش با استفاده از آموزش خلاقیت و آموزش تفکر انتقادی به دانشجویان و قرار دادن دستاوردهای پیشین علم و دانش در معرض نقد و بررسی و از طریق فرایند گفت و گو حاصل میشود.