خلاصه ماشینی:
"چنین استدلال شده است که بعد از یک جلسه هیپنوتیزم، گاهی اوقات بعضی از هیپنوتیزم شدههای واقعی، اطلاعات داستانی را که در حالت هیپنوتیزم به آنان (به تصویر صفحه مراجعه شود) روششناسی تازههای رواندرمانی سال چهارم-شماره 13 و داده میشود را بخاطر میآورند، اما قادر نخواهند بود بگویند چگونه این اطلاعات را بدست آوردهاند، هر چند مقلدین معمولا چنین کاری را انجام نمیدهند.
اما اگر فراموشی هیپنوتیزمی واقعا همان چیزی باشد که نظریهپردازان نوین آن را شرح میدهند، یعنی عملی سنجیده و استراتژیک که به خاطر آوردن را مختل میکند(به عنوان مثال 1{L tceffe yalprevO L}:همانندسازی، یکسان کردن دو چیز کاملا متفاوت با هم طوری که قابل تشخیص نباشد (به تصویر صفحه مراجعه شود) با پنهان نگاه داشتن 1 اطلاعات یا دور کردن موضوع از ذهن)، پس باید انتظار داشته باشیم که اگر به افراد صریحا دستور داده شود که حقیقت را بگویند و برای به خاطر آوردن بسیار تلاش کنند، فراموشی هیپنوتیزمی باید به آسانی نقض 2 شود.
به عنوان مثال، آنها از دستوراتی تجربی استفاده کردهاند که دلالت میکند بر اینکه در طول وضع مشاهدهگر پنهان، عین درد یا دردی کمتر و یا بیشتر احساس خواهد شد و دریافتهاند که اگر مشاهدهگران پنهان افراد هیپنوتیزم (به تصویر صفحه مراجعه شود) روششناسی تازههای رواندرمانی سال چهارم-شماره 13 و شده در معرض محرکی دردناک قرار بگیرند، پاسخ بعدی در مورد تجزیه کردن بیحسی بستگی به این مطلب دارد که آیا دستورات تجربی اشارهای به هیپنوتیزم شدن را در زمان دریافت محرک دریافت کردهاند یا نه(اسپانوس 1986؛اسپانوس و همکاران 1990)."