چکیده:
هدف این مطالعه انجام یک آزمون تجربی از تئوری تغییر 2 بود که توسط آ.تی.بک 3 ،
آ.جی. راش 4 ، بی اف.شاو 5 وجی.امری 6 (1979)در جهت تبیین اثر بخشی
درمانشناختی-رفتاری 7 (TC) افسردگی ارائه شده است.مقایسه بر روی تعداد 15 نفر
از بیماران سر پایی مبتلا به افسرگی اساسی انجام شد که بطور تصادفی تحت سه موقعیت
درمانی قرار گرفتند:1)درمانی که منحصرا بر مؤلفه فعالسازی رفتاری 8 (AB) در
TC متمرکز است، 2)درمانی که هم شامل AB و هم آموزش مهارتهائی است که برای
اصلاح افکار خود آیند (TA) 9 بکار میروند.اما مؤلفههای TC که بر
طرحواره مرکزی 10 متمرکز است را شامل نمیشود و 3)درمان کامل TC . چهار نفر از
شناخت درمانگران با تجربه تمام درمانها را بر عهده داشتند، علیرغم پیوستگی و
یکپارچگی عالی پروتکلهای 11 درمانی که توسط درمانگران اجرا شد یک سوگیری واضح کفایت
عملکرد TC را تحت تأثیر قرار داد.به این معنی که شواهدی بدست نیامد که نشان دهد
درمان کامل TC بلافاصله بعد از پایان درمان و یا بعد از 6 ماه دوره پیگیری
نسبت به درمان مؤلفهای (AB یا TA) نتایج بهتری را ایجاد میکند.علاوه بر
این هر دو شیوه درمانهای AB (1)عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تربت
جامو TA مانند TC در تغییر تفکر منفی به خوبی تغییر دادن
الگوهای اسنادی ناکار آمد مؤثر بودند. بالاخره اینکه الگوی اسنادی به خوبی براساس
نتایج کوتاه مدت و بلند مدت موقعیت AB قابل پیشبینی بود.اما براساس موقعیت
TC امکان پذیر نبود.مدل شناختی افسردگی(بک، راش، شاو و امری، 1979)اشاره دارد به اینکه افراد
افسرده طرحوارههای شناختی ثابتی دارند.همچنین به پیش فرضهای زیر بنایی اشاره
دارد.که در نتیجه یادگیریهای اولیه بوجود میآیند.این طرحوارهها افراد را مستعد
میکند تا رویدادهای زندگی را بصورت منفی تعبیر نمایند.مانند تحریفهای شناختی افکار
خود آیند (CTA) که در نهایت منجر میشود به اینکه فرد افسرده رفتارهای افسردگی
نشان دهد.درمان شناختی-رفتاری TC افسردگی شامل مداخلاتی است که بر روی رفتار قابل
مشاهده، تفکرات خود آیند ناکار آمد 1 .و طرحوارهها یا ساختارهای شناختی استنتاج
شده زیر بنایی انجام میشود.درمان براساس یک شیوه تحول یابنده قرار دارد که در آن:درمانگر ابتدا بر روی
تغییر رفتار آشکار متمرکز میشود، به مراجع برای ارزیابی و در صورت لزوم تصحیح
تحریفهای وابسته به موقعیت 2 در تفکر آموزش میدهد.و بالاخره در جهت شناسایی و
اصلاح کردن هرچه بیشتر طرحوارههای پایدار افسردگی و ساختهای شناختی فرض شده تلاش
میکند.
خلاصه ماشینی:
"فهرست مداخلات مربوط به فعالسازی شامل موارد زیر است:الف)باز بینی فعالیتهای روزانه ب)ارزیابی میزان تسلط و لذت حاصل از پرداختن به این فعالیتها ج) گمارش و انتخاب افزایشی تکالیف دشوارتر که انتظار میرود به احساس لذت و تسلط بینجامد د)تمرین شناختی فعالیتهای برنامهریزی شده که براساس آن آزمودنیها خودشان را در حال انجام فعالیتهای تصور می کنند که با قصد یافتن عواملی که مانع از تصور لذت و تسلط مورد انتظار در آن رویدادها میباشد انجام میشود.
تحلیل دادهها: تمام تحلیل نتایج بر روی سه دسته از آزمودنیها:آنهائی که حداقل 12 جلسه درمان را کامل نمودند(کاملکنندهها) 1 آزمودنیهایی که بیشترین بخش از 20 جلسه درمان را کامل نمودند (کاملکنندههای حداکثر) 2 و آنهائی که حداقل یک جلسه را شرکت داشته ولی قبل از اتمام دوازده جلسه درمانی آنرا ترک کردهاند(ترککنندگان) 3 انجام شد در مورد ترککنندگان جلسه، آخرین نمره در دسترس آنها در هر کدام از اندازههای نتایج به عنوان نمره نهایی در نظر گرفته شد نمرات DSRH,IDB در پس آزمون به عنوان اندازههای اولیه شدت افسردگی محاسبه شد.
همانطور که مشاهده میشود تفاوتهای معنیداری بین درمانهای مبتنی بر DSRH/IDB وجود ندارد هنگامیکه ما نتایج را برای هر درمانگر بصورت مجزا بررسی نمودیم باز هم تفاوتی بین موقعیتهای درمانی در هیچکدام از شاخصها مشاهده نشد ما همچنین نسبت مراجعان در هر موقعیت را که بهتر شده یا کاملا بهبود یافته بودند برای اندازهگیری معنیداری بالینی در هر موقعیت درمانی مورد بررسی قرار دادیم(جاکوبسون، فولتنی، ورونستورف، 1984، جاکو بسون، وتروواکس، 1991)جدول 4 درجات بهتر شدن برای هر کدام از درمانها در هر 4 نمونه را نشان میدهد."