چکیده:
حوزه رواندرمانی در اثر حق انتخابهای زیاد و تحولات عظیم و پراکنده شده، بسیار
گسترده شده است.طی سی سال گذشته، ما شاهد تورم عنان گسیخته درمانهایی بودهایم که
اسامی گوناگونی را به خود اختصاص دادهاند.در سال 1959، هارپر 1 ، 36 نظام رواندرمانی مجزا را شناسایی کرد.در سال 1976،
پارلف 1 ، 130 درمان را در بازار رواندرمانی، مشخص کرد.برآوردهای جدید، این تعداد
را بیش از 400 درمان گزارش کردهاند.هر نظامی ادعا میکند که اثر بخشی متفاوتی دارد
و از قابلیت کاربرد منحضر به فردی برخوردار است.رواندرمانی برای تاثیر گذاری مثبت(و
گاهی منفی)بر بیماران، توان عظیمی دارد.درمان از این نظر بیشتر به پنیسیلین شباهت
دارد تا آسپرین(بیشتر در ایجاد مقاومت در فرد نقش دارد تا اینکه نقش مسکن داشته
باشد).هر نظام رواندرمانی محدودیت نسبی خاص خود را دارد.بنابراین بهترین راه برای فایق
آمدن بر این محدودیتها داشتن نوعی رویکرد فرانظری به رواندرمانی است.تا بتوانیم از
روشهای درمانی و روابط درمانیای استفاده کنیم که با نیازهای درمانجو متناسب باشد و
بدین طریق، کارآیی و قابلیت کاربرد رواندرمانی، رو به بهبود رود.
خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) آزادی درمانی بیمار کیست؟ آیا آزادی را میتوان محوری برای سلامت و بیماری فرد قرار داد و براساس درجات آزادی، بیماریها را شناخت و آنها را دسته بندی کرد؟از دید این رویکرد بیمار کسی است که آزادانه، آگاهانه، با خواست خود نمیتواند در موقعیتهای مختلف، ابتکار عمل نشان دهد، بنبستهایی را که دارد، بگشاید و به تلاشهای خود گستردگی، ژرفا، جهت و معنی بدهد.
آنچه این نظام درمانی به آن میپردازد، اینست که افراد از طریق نحوه تفکر خود، از لحاظ عاطفی، خود را سر حال یا ناراحت میکنند و این محیط نیست که این حالتها را در آنها ایجاد میکند افراد در صورتی میتوانند از آشفتگیهای عاطفی دوری کنند که زندگی خود را از گرایشهای فطری به سوی منطقی و تجربی بودن، تغییر دهند.
آنها همدلی را نوعی ترحم و دلسوزی میدانند که فقط فرد را ترغیب میکند تا همچنان احساس بدی داشته باشد 1 هدف درمان درمان منطقی-عاطفی طوری طراحی شده که در کوتاه مدت، CBA های مشکلات عاطفی را به بیمار میآموزند و بعد از اینکه بیماران CBA های مقدماتی را آموختند برای پالایش بیشتر و تمرین فلسفه منطقی زندگی خود، در جلسات گروه درمانی قرار میگیرند(الیس، 1992).
درمانگر برای اینکه به بیمار کمک کند تا در صورت مواجه شدن با وحشت بالقوه و حالت دفاعی ناشی از آن به تلاش خود ادامه دهد، باید با من او که میخواهد از عذاب رها شود و به قدر کافی منطقی هست که باور کند رهنمودهای روانکاو میتواند موجب این رهایی شود، رابطه موثر برقرار کند."