چکیده:
با توجه به اهمیت موضوع اخلاق تربیتی در تمامی جوامع و تمایل ذاتی افراد به رسیدن و دستیابی به کمال باعث شده است تا این موضوع در اندیشه دانشمندان حوزه علوم اجتماعی به صورتی گسترده مورد بررسی قرار گیرد و هر کدام از آنها با توجه به آرا و نظریات خود به بحث و گفتگو در این زمینه بپردازند. تفاوت آرا و نظریات آنها در باب اخلاق تربیتی با توجه به دیدگاههای آنها به جهان پیرامون کاملا مشهود است. در این پژوهش سعی شده است تا دیدگاه دو تن از این دانشمندان کانت و هابرماس به عنوان تاثیر گذارترین اندیشمندان که به لحاظ نظری و عملی در موضوع مذکور دو سوی یک طیف را اشغال کرده اند مورد بررسی قرار داده و تفاوتهای بنیادین آرای آنها و دیدگاههایشان به روش اسنادی و تحلیل محتوا در دو دوره زمانی و در دو نسل متفاوت در نظر گرفته شود.
خلاصه ماشینی:
در اين پژوهش سعي شده است تا ديدگاه دو تن از اين دانشمندان کانت و هابرماس به عنوان تاثير گذارترين انديشمندان که به لحاظ نظري و عملي در موضوع مذکور دو سوي يک طيف را اشغال کرده اند مورد بررسي قرار داده و تفاوتهاي بنيادين آراي آنها و ديدگاههايشان به روش اسنادي و تحليل محتوا در دو دوره زماني و در دو نسل متفاوت در نظر گرفته شود.
فقط وقتي عقلش مفاهيم تکليف و قانون را پرورش داد، موجودي اخلاقي ميشود" (همان ، ص ٧٣) (بهشتي، نيکويي، ١٣٨٧) ــ تشکيل شخصيت بر مبناي عمل مطابق تکليف ، نه عامل هاي بيروني (از قبيل پاداش و تنبيه ): (کانت ، ترجمه ي شکوهي، ص ٥٧) (بهشتي، نيکويي، ١٣٨٧) کانت در باب جايگاه و تاثير پاداش وتنبيه ، سخن جالبي دارد: "اگر کودک را به خاطر شيطنتي که از او سرزده ، تنبيه کنيد و به خاطر رفتار پسنديده اي که از او مشاهده شده ، پاداش دهيد، تها براي پاداش گرفتن خوشرفتاري خواهد کرد؛ و وقتي که وارد زندگي شد و دريافت که خوشرفتار هميشه ماجور نيست و تبهکار همواره کيفر نميبيند به بزرگسالي تبديل خواهد شد که فقط به پيشرفت خويش مي انديشد و خوبي يا بدي رفتاري منوط به اين است که کدام يک جلب منفعتي يا دفع مضرتي ميکند" (ص ٥٦) اما ديدگاه کانت در خصوص تنبيه –با آنکه کاملا منفي و بدبينانه به نظر مي رسد- مقيد و مشروط به قيدها و شرط هايي است .