خلاصه ماشینی:
"میگویند: میترسیم به ما حادثهی ناگواری برسد…» شیفتگی به فرهنگ بیگانه و خود کمبینی و حقارت نفس، آن چنان انسان جاهل را از خود تهی میکند که دستیابی به هر مرتبه از کمال و امکانات را ـ هر چند متوهم و خیالی هم باشدـ برای خود آرزویی دست نیافتنی و تنها در پرتو حمایت دشمن قابل تحقق میپندارد و همواره در خیالاتخودحسرت همانندی با او را مرور میکند: ((فخرج علی قومه فی زینته قال الذین یریدون الحیوة الدنیا یا لیت لنا مثل ما أوتی قارون إنه لذو حظ عظیم))؛( 2 ) «پس قارون با تشریفات خود به قومش نمایان شد؛ آنان که در پی زرق و برق دنیا بودند,گفتند: ای کاش مثل آن چه به قارون داده شده به ما نیز داده میشد، واقعا او بهرهی بزرگی[از ثروت] دارد.
تهدید و بدبینی: آن گاه که دشمن نتواند از راه شک و تردید درمبانی فرهنگی نفوذ کند و یا فرصت آن را نداشته باشد که توسط منافقان راه نفوذ را زمینه سازی کند، عامل تهدید و ارعاب را به کارمیگیرد و عدهای در برابر غریو دیو چنان خود را میبازند که حاضر میشوند برای ابراز وجود و کسب شخصیت به عنوان پیشاهنگ دشمن، وارد میدان شده به جنگ حقیقت برخیزند.
بدبینی به ارزشهای الهی ـ خودی؛ و این سرآغاز مرحلهی دیگری از مظاهر خود باختگی و اولین دستاورد تهدید است، مجرم یابی و گریبان گیری و عامل تراشی برای ضعفهاو کاستیها و نیز برای تهدید و ارعاب دشمن رواج مییابد و البته پرواضح است که در این میان تنها گریبان خودیها گرفته میشود و تنها آنان عامل تشنج و درد سر معرفی شده و رفتار غیرخردمندانهی!"