چکیده:
درباره ماهیت واقعی حیات،از دیرباز دو نظریه بیش از همه مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است.پیروان نظریه مکانیستی حیات بر این باورند که انسان و سایر جانداران،مجموعهای از ملکولها هستند که مطابق یک الگوی اختصاصی گرد هم آمده حیات را به وجود آوردهاند.نظریه دیگر یا نظریه اصالت روان،باور دارد که کنار هم قرار گرفتن ملکولها براساس هر الگوی قابل تصور،منجر به پیدایش حیات نمی شود و عامل حیات ماهیت غیر شیمایی دارد.هنچنین عناصر شیمیایی بدن جانداران به تنهایی نمیتوانند کارکردهای حیاتی بدن را پدید آورند و میان آنها هماهنگی ایجاد کنند.عامل حیات هدفمند ست و مسئول حفظ و ادامه قانونمندی واکنشهای زیستی و روانی جانداران بوده،موجب بروز جنبههای مشترک بین موجودات زنده میگردد.
خلاصه ماشینی:
"4-کلیه واکنشهای حیاتی و ارتباطی جانداران را عامل (1)- Dobzhansky (2)- mass-energy دو بعد شهوت و فطرت با یکدیگر در تضاد هستند و میخواهند حاکمیت کل شخصیت فرد را در دست گیرند،در نتیجه همواره بین آنها کشمکش و جنگ وجود دارد.
بررسی آثار حیاتی در نباتات و حیوانات و مقایسه آنها با انسان نشان میدهد که جنبههای مشترکی در واکنشهای زیستی،رفتاری و ارتباطی بین نبات،حیوان وانسانان و جود دارد،اما در انسان نیروهای روانی شکل بسیار پیچیدهتر دارد.
گرچه حیات در یک انسان و تمام انسانها یک جریان واحد است و هر فرد را فقط با یک هویت مورد بررسی قرار میدهیم،ولی جنبههای مختلف و متضادی در فرآیندهای روانی و حیاتی او وجود دارند و در حقیقت آثار حیاتی و روانی،برآیند واکنشهای این نیروها بر یکدیگر میباشند.
در بررسی آثار حیاتی در نباتات و حیوانات و مقایسه آنها با انسان نشان میدهد که جنبههای مشترکی در واکنشهای زیستی، رفتاری و ارتباطی بین نبات،حیوان و انسان وجود دارد،اما در انسان نیروهای روانی شکل بسیار پیچیدهای دارد."