چکیده:
قرآن برای مسلمانان همواره سرچشمۀ الهام و بزرگترین مکتب برای پرورش مؤمنان و جویندگان حقیقت بوده است. ظاهر و باطن قرآن سرشار از زیباییها و رازهایی است که به فراخور استعداد و فهم متوسلان بدان، رخ مینماید. عارفان و شاعران، برای بیان یافتههای خود، از کلام قرآن شاهدانی آوردهاند که جلوۀ آن در آیینۀ سخن تماشایی است. امیرخسرو دهلوی شاعر عارفمسلک پارسیگوی سرزمین هند یکی از کسانی است که شعر او، با الهام از قرآن، ارزش والایی یافته است. بررسی پرتوها و اشارات قرآنی در مثنوی نهسپهر او کمک میکند تا روند شکلگیری زبان اشارات قرآنی در ادب فارسی را بهتر بشناسیم، بهویژه اینکه او از مسلمانان پارسیگوی در شبهقارۀ هند بوده است و به یکی از سلسلههای بزرگ صوفیه، یعنی طریقۀ چشتیه، منسوب است. این مقاله با هدف معرفی ابعاد قرآنی این اثر و آشنایی علاقهمندان با آثار ادبی الهامگرفته از وحی الهی و احادیث نبوی فراهم آمده است.
The Qur'an has always been the fountain of inspiration for Muslims and the greatest school of education for the believers and truth-seekers. Qur'an is outwardly and inwardly full of beauties and mysteries which manifest themselves according to the disposition and understanding of those who appeal to it. To express their understanding، mystics and poets have often cited Qur'an and it is mirrored in their words impressively as it is. One such poet is Amir Khusro Dehlawi، the Indian-born Persian mystic-poet، whose poetry is valued as inspired by the Qur'an. The evaluation of the Qur'anic light and allusions in his "Noh Sepehr Mathnavi” helps better understand the formation of Qur'anic allusions in the Persian literature.
خلاصه ماشینی:
بررسی تلمیح و اقتباس مضامین قرآنی و احادیث نبوی در مثنوی نه سپهر امیرخسرو دهلوی امیدوار عالی محمودی ، سید مهدی نوریان و محمد فشارکی چکیده قرآن برای مسلمانان همواره سرچشمۀ الهام و بزرگ ترین مکتب برای پرورش مؤمنان و جویندگان حقیقـت بـوده اسـت .
بررسی پرتوها و اشارات قرآنی در مثنوی نه سپهر او کمک میکند تا روند شکل گیری زبان اشارات قرآنی در ادب فارسی را بهتر بشناسیم ، بـه ویـژه اینکه او از مسلمانان پارسیگوی در شبه قارة هند بوده است و به یکی از سلسله های بزرگ صوفیه ، یعنی طریقـۀ چشـتیه ، منسـوب است .
» گاه شاعر بخشی از آیه یا حدیث نبوی را در مصراع یا بیت آورده است و با این کار کلام و سخن خود را زیبـاتر کـرده اسـت ؛ مثال : چوسیصــــد بــــران ده هــــزار ســــیه زد ظفــر ز آســمان بانــگ کــم مــن فئــه زد (همان : ٩٤) «کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره بإذن الله والله مع الصابرین » (البقره /٢٤٩) «بسا گروهی اندک که بر گروهی بسـیار، بـه اذن خـدا پیروز شدند و خداوند با شکیبایان است » آنکه زند سکۀ راعیالعباد بـــه کـــه کنـــد از رمـــه همـــواره یـــاد (همان : ٢٤١) حدیث نبوی: «الا کلکم راع و کلکم مسؤول عن رعیته فالامیرالذی علیالناس راع و هو مسئول عن رعیته » «همانا فرد فرد شـما نسبت به یکدیگر نقش چوپان را دارید و در این باره از شما سؤال خواهد شد.