چکیده:
طب قدیم ایران که از دوران ساسانیان به اعتبار مدرسه طب جندی شاپور شهرتی جهانی داشت،در آغاز تمدن اسلامی،با ظهور مشاهیری همچون محمد ذکریای رازی،علی بن عباسی مجوسی اهوازی،ابو علی سینا،سید اسماعیل جرجانی و سایرین به اوج ترقی رسید . این بزرگان با تأکید بر جنبه مشاهده و آزمایشهای بالینی،ضمن اینکه طب را از بحثهای فلسفی خارج ساختند،روشهای فلسفی یا به عبارتی،استفاده از اصول علم منطق را در تجزیه و تحلیل مشاهدات و یافتهها،اساس دانش پزشکی قرار دادند.در نتیجه دیدگاهی را در طب اختیار کردند که بر پایه دانشهای امروزی میتوان آن را دیدگاه روان-تنی نامید.جرجانی در این باره میگوید:"در وحله اول طبیب باید از مزاج اصلی بیمار و سیر آن در طول عمر مطلع شود و از خوی عادتها و اعراض نفسانی غالب بر او مانند شادیها و غمها و خشنودی و مانند آن اطلاع حاصل کند". با اتخاذ چنین دیدگاهی روشن است که"جنون"یا"دیوانگی"به معنای حلول دیو یا "جن"یا ارواح خبیثه در بدن(مانند آنکه در اروپای قرون وسطی دیده میشود)،جایگاهی در طب قدیم ایران نداشته،اختلالات روانی را ناشی از اختلال عمل مغز میدانستند و از اینرو برای رفع آن از درمانهای طبی استفاده میکردند. جالب اینکه این نظر منحصر به علم طب نبوده و همچنانکه از متون قدیم ادب فارسی بر میآید موضوع بیمار بودن "دیوانگان"مورد پذیرش همگان بوده است.
خلاصه ماشینی:
با مطالعه و بررسی تألیفات این پزشکان و با توجه به آثار مشاهیر ادب فارسی و اقوال تذکره نویسان درمییابیم که این دانشمندان برجسته،اطلاعات جامع و همه جانبهای را که از احوال بیمار گردآورده و با یافتههای بالینی که حاصل معاینات و مشاهدات ایشان بود در هم میآمیختند و سپس آنها را با اطلاعاتی که از علم پزشکی و از سایر معارف عصر خویش در اختیار داشتند مقابله میکردند و ضمن اینکه جمیع این دادهها را بر زمینهای از موازین اخلاقی و مذهبی قرار میدادند،به کمک اصول منطق و برهان به تجزیه و تحلیل میپرداختند.
" طرز تفکر مبتنی بر اصول منطق و اساس قرار دادن ارزشهای کمی و کیفی اطلاعات و مراعات احتمالات در استنتاج احکام،بیگمان ابن سینا را بر آن داشت تا برای (1)- Esguirol (2)- hallucination (3)- perception sans objects ابوبکر محمد زکریای رازی به جنبههای روانی بیمار و بیماری اهمیت بسیار داده و معتقد بود که"مزاج جسم تابع اخلاق نفس است و طبیب جسم باید طبیب نفس باشد" توجیه برخی حالتهای مرضی و به منظور تعبیر و تفسیر برخی از نشانهها،اطلاعات بدست آورده از وضع بدنی و روانی کنونی را کافی ندانسته به منابع اطلاعاتی دیگری روی آورد.
ناگفته نماند که پیش از ابن سینا،دیگر پزشکان مشهور ایرانی از تأثیر متقابل تن روان بر یکدیگر آگاه بودند و سرآمد پزشکان در دانش و اخلاق و رفتار،ابوبکر محمد زکریای رازی به جنبههای روانی بیمار و بیماری اهمیت بسیار داده و معتقد بود که"مزاج جسم تابع اخلاق نفس است و طبیب جسم باید طبیب نفس باشد"(نجمآبادی، 1366).