چکیده:
هدف این تحقیق بررسی رابطه بین اشتغال و تعارض کار- خانواده در بین زنان شاغل در نهادهای دولتی شهر تبریز می باشد. جامعه آماری شاملکلیه زنان شاغل متاهل در نهادهای دولتی شهرتبریز است که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعداد 278 نفر تعیین شد. روش نمونهگیری از نوع نمونه- گیری تصادفیساده میباشد. ابزار اندازهگیری پرسشنامه 18 مادهایسنجه چندبعدی تعارض کار– خانواده، کارلسون و همکاران(2000)، برای سنجش میزان شدت تعارض کار- خانواده میباشد. ضرایب پایایی با آلفای کرونباخ سنجیده شده و نتایج قابل قبولی به دست آمد. همچنین اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرمافزار spss 19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و برای آزمون فرضیهها از آزمونهای تحلیل واریانس، همسبتگی پیرسون استفاده شد. یافتههای تحقیق نشان داد تعارض کار- خانواده کلی بر حسب نوع شغل و تحصیلات پاسخگویان متفاوت میباشد. به طوری که میانگین تعارض کار- خانواده کلی در مشاغل خدماتی و تحصیلات زیر لیسانس بیشتر از سایر پاسخگویان میباشد. میزان همبستگی کنش تعارض کار- خانواده کلی با سابقه شغلی افراد معنادار نمیباشد اما این میزان همبستگی با درآمد افراد معنادار می باشد و این رابطه یک رابطه معکوس میباشد.
The aim of this study was to investigate the job and family-work conflict among employed women in governmental institutions of Tabriz. The study population consisted of all married women employed in state institutions of Tabriz. The sample size determined by Cochran formula was 278 and the sampling method used to find respondents was Simple Random method. Measurement tool was Carlson’s et al (2000) multi-dimensional 18-points Questionnaire of work-family conflict. The data were analyzed by spss19 using Pearson correlation and analysis of variances to test hypothesis. Research results indicate that, total work-family conflict is different due to job type and education of respondents. The average of total work-family conflict between service jobs and under bachelor’s degree is higher than the other respondents. The correlation between work-family conflict and job experience is not significant. On the other hand the correlation between work-family conflict and income is reverse and significant.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین تلاش محقق بر این است که بتواند عواملی که باعث تنش و ایجاد تعارض در محیط کار و خانواده برای زنان شاغل میشود شناسایی و راهکارهای لازم ارائه گردد تا آنان بتوانند همگام با توسعه پیش رفته و منزلت اجتماعی و پایگاه اقتصادی و رضایت شغلی خود را کسب نموده و از حقوق و مزایای یکسانی نسبت به مردان برخوردار شوند و با کسب رضایت شغلی، فشار نقش ها باعث تعارض نخواهد شد و زنان می توانند به وظایف مادری و همسری در محیط خانه نیز بپردازند.
برای آن که شخص به کار یا خانواده تعهد شدید پیدا کند، باید از تعهد قوی به نقش دیگر صرف نظر کند که این موضوع به ویژه برای مادران شاغل که اشتغال تمام وقت دارند، بیشتر صادق است، به طوری که اشتغال تمام وقت آنها پیامدهای منفی برای سلامت روانی و روابط اجتماعی آنان در پی دارد(رستگارخالد، 1385).
بدین ترتیب مطابق نظرگود، وجود فضای همدلانه در خانواده موجب میشود که انرژی بسیار کمتری از افراد صرف شود و درنتیجه مقدار زیادی انرژی برای نقشهای پر خواستتر آنان باقی بماند، همچنین این فضای همدلانه باعث میشود بدون از دست دادن انرژی، برخی نقشها را ایفاء کرد و حتی برای استفاده در آن نقش یا ایفای سایر نقشها، تولید انرژی نمود(به نقل از رستگارخالد، 1382).
به دلیل آن که آنان بیشتر بیرون ازخانه مشغول هستند و تمایل بیشتری دارند تا از اوقات خود در خانه برای رهایی از فشارهای محیط کار استفاده کنند(Frone et al, 1992)، همسو نبودن نقشهای اجتماعی و خانوادگی، موجب سستی و کاستی در نقشهای خانگی میشود و احتمال بروز تنش بین زن و شوهر را نیز افزایش میدهد(ساروخانی، 1373: 170)."