چکیده:
قاعدة الواحد، یکی از قدیمترین و پرحاشیهترین قواعد فلسفی است که همواره با مخالفتها و موافقتهای فراوان بهخصوص توسط متکلمان روبرو بوده است. بسته به تفاوت تعریفها از مبادی تصوری این قاعده، مصداق و مجرای این قاعده نیز تغییر کرده و از وحدت صادر اول تا تعدّد قوای نفس، کاربرد پیدا نموده است. مخالفان، اغلب این قاعده را ناقض فاعلیت و قدرت و ارادة مطلق خداوند شمردهاند. در این میان، در برخی از آثار سهروردی و صدرالمتالهین -که از مدافعان این قاعدهاند- نیز عباراتی وجود دارد که لازمهای جز نفی یا ترقیق بسیار این قاعده دربرنخواهد داشت. باید گفت برخی از حکما، از این قاعده، چونان «اصل اصیل» و «حصن حصین» دفاع کردهاند، اما با بازاندیشی در برخی مبادی این قاعده، میتوان ادلّة آن را مورد نقد و بازنگری قرار داد تا معلوم گردد که برای دفاع از این نظریه، میبایست از دلایل دیگری بهره جست.
خلاصه ماشینی:
"گرچه برخی از فلاسفه چون ملارجبعلی تبریزی و میرداماد به این قاعده ، سخت اعتقاد ورزیده و آن را «از فطریات عقل صریح » خوانده و مخالفان این قاعده را دارای قلب و قریحۀ فاسد، شمرده اند (میرداماد، ١٣٦٧، ص ٣٥١)، اما همان گونه که پیش تر اشاره شد عرفا، فلاسفه و متکلمان بسیار دیگری هم هستند که به دلایل فلسفی یا انگیزه های دینی و به نیت باز کردن دست خداوند در هستی و تبیین پذیر کردن معجزات ، گاه با اصل قاعده و گاه با تطبیق مصداق قاعده بر خداوند، برسرمهر نبوده اند و نیز اغلب اشاعره نه تنها با این قاعده که با ضرورت علی و معلولی نیز به مخالفت برخاسته اند و به جای آن «عادت الله » را در میان افکنده اند (برای آشنایی با سیر و مفاد این نظریه در بین اشاعره رک: خادمی، ١٣٧٨، ص ٣٤-٤٢؛ همان ، ص ٧٢-٨٠) شیخ اشراق نیز هرچند از این قاعده دفاع کرده است (سهروردی، ١٣٨٨،ص ١٢٥-١٢٦)، اما با اعلام مخالفت با «نظام آفرینش مشائی و حصر مراتب صدور در عقول عشره » و بنا نهادن یک نظام شگفت انگیز تأثیر و تأثر باواسطه و بیواسطۀ «مشاهدات و اشراقات » در بین نورالانوار و انوار قاهره و سانحه (سهروردی، ١٣٨٨، ص ١٤٠)، تقریبا چیزی از قاعدة الواحد باقی نگذاشته است !"