چکیده:
احادیث خلق آدم «علی صورته» که به طور گسترده در جوامع حدیثی نقش بسته اند، در طی سده های متمادی زمینه ای برای چالش عقایدی میان جریان های مختلف جهان اسلامی، به ویژه محدثان متکلمان بوده است. در پهنه تاریخی این چالش ها، ویژگی سده های دوم و سوم از آنروست که در مسیر مطالعه آنچه در این برهه درباره احادیث یاد شده گذشته، به نکته های ارزشمندی درباره فضای فکری در عصر شکل گیری مذاهب و علوم اسلامی و چگونگی گفتوگو میان اصناف و طوایف دست یافت. پرسش اصلی در مقاله حاضر آن است که در طی سده های دوم و سوم هجری، محدثان در عملکرد خود در نقل احادیث «علی صورته/ صورة الرحمن» تا چه حد به خطوط قرمز متکلمان در این باره حرمت نهاده اند و ارزیابی متکلمان، در کلیت مواجهه خود با این احادیث، نسبت به امانت داری محدثان در نقل چه بوده است؟ روش مورد استفاده در پژوهش حاضر، در مواجهه با جنبه نقلی احادیث، گونه شناسی اسنادی- متنی و در مواجهه فهمی با مسئله، روش تاریخ اندیشه است.
Narrations about Creation of Adam on “His Image” existed widely in the hadith sources for a long time have been as groundwork for theological challenges among different trend of Islamic world especially between traditionists and theologians. In the historical zone of these challenges، the feature of second and third centuries is that a long with the study of these kinds of narrations، valuable points about the mindset of the period of appearance of religions and Islamic studies and the quality of dialogue among guilds and clans have been achieved. The primary question of this study is that in the second and third centuries، how much the hadith scientists considered red line of the theologian regarding the accounting of narration about creation of Adam on “His Image? On the other hand، what was the evaluation of theologian in dealing with these hadiths regarding bailment of hadith scientist in their quoting? The method used in this study in dealing with the quoting of the hadith is text – document typology and in dealing with the way of its understanding is history of Idea.
خلاصه ماشینی:
حتی در این باره باید به روایتی توسط اسماعیل بن علیه (د 193ق) از عالمان اصحاب حدیث بصره اشاره کرد که در بغداد ساکن شده بود و افکاری نزدیک به متکلمان داشت؛ وی حدیثی را با اسانید از امام علی (ع) روایت میکرد که در آن بر مشاجره لفظی دو نفر و توصیه اخلاقی پیامبر (ص) به آنان برای پرهیز از زشت خواندن صورت دیگری و بازگشت ضمیر هاء به در "صورته" به فرد مورد تقبیح تصریح شده بود (ابنبابویه 1387ق، 152).
تنها مورد استثنایی در میان معتزله از متکلمان، نقلی از احمد بن حائط و فضل حدثی (در مأخذ حربی) است؛ بر اساس این نقل آنان ضمن پذیرش اصل حدیث "علی صورته"، باور داشتند آن کس که آدم را به صورت خود آفریده، عیسی مسیح (ع) است (ابنحزم 1347ق، ج4ص150).
مواجهات در محافل امامیه: در این مبحث نخست جا دارد پیشینه مواجهه با احادیث "علی صورته/ صورة الرحمن" در روایات منقول از زبان معصومین (ع) پیجویی گردد و اشاره شود که در این باره، در طول سده دوم هجری، مضامینی از امامان باقر، صادق، کاظم و رضا (ع) در مقام تبیین مسئله و رفع سوء فهم از احادیث مورد بحث نقل شده است.
در مقام مقایسه و توضیح باید گفت افزون بر سه سده بعد، امام محمد غزالی (د 505ق) در یک صورتبندی ویژه که به وی منتسب شده است، با تأکید بر حقیقت انسان و قول به این که انسان حقیقی نه جسم است و نه جسمانی، حدیث خلق آدم "علی صورته" را طوری فهمیده که حتی در صورت بازگرداندن ضمیر به خدا، منجر به تجسیم نگردد (به نقل از غزالی: ابنتیمیه 1392ق، 615).