چکیده:
ازجمله عناوین درسی در حوزه های علمیه و دانشکده های حقوق که ابزار دقیق و اجتناب ناپذیری برای رسیدن به غایت مطلوب فقه یا حقوق محسوب می شود، اصول فقه است. در بررسی کتاب حاضر به موضوع های مطرح شده و هدف از نگارش و همچنین مزایا و کاستی های آن اشاره شده است. کمرنگ بودن مثال های حقوقی و عدم اشاره به کاربرد هریک از مباحث در استنباط حقوقی از ایرادهای این کتاب به شمار می رود. شیوایی متن و افزودن مطالب ضروری که در سایر کتاب ها کمتر به چشم می خورد، همچنین تتبع در منابع فراوان را می توان ازجمله محاسن کتاب دانست.
خلاصه ماشینی:
ضرورت بحث به لحــاظ اين کــه حقــوق دان متبحــر فــردي اســت کــه بايــد قــدرت اســتنباط و فهـم قانـون و تـوان اسـتدلال داشـته باشـد و مـوارد نقـص يـا خـلأ قانونـي را بـا تفســير صحيــح و تحليــل مــواد موجــود جبــران کنــد و مباحــث اصــول فقــه در ايجـاد و تقويـت چنيـن نيرويـي نقـش به سـزايي دارد، تأليـف چنيـن کتاب هايـي کـه بـه ايـن امـر مهـم کمـک کنـد، ضرورتـي انکارناپذيـر اسـت .
معرفي کتاب فصــل اول کتــاب حاضــر مشــتمل بر ١٥ فصــل اســت کــه به ترتيــب ، کليــات و مباحــث مقدماتــي، مباحــث وضــع ، حقيقــت و مجــاز، دلالــت و گونه هــاي آن ، اصــول لفظــي ، مباحــث امــر، انــواع وجــوب ، مباحــث نهــي ، مفهــوم و گونه هــاي آن ، عام وخــاص ، ناسخ ومنســوخ ، مطلق ومقيــد، مجمل ومبيــن ، اصــول و قواعــد کلـي تفسـير متـن و قواعـد کلـي حـل تعـارض متـن محتـواي کتـاب را تشـکيل مي دهنــد.
تقريبـا تمـام کتاب هـاي اصولـي مباحـث الفـاظ را بـا بحـث وضـع شـروع مي کننـد؛ زيـرا دلالـت لفـظ بـر معنـا تبعـي نيسـت ، بلکـه قـراردادي يـا همـان وضعـي اسـت و بـراي درک صحيـح معنـا ضـرورت دارد گوينـده و شـنونده هـر دو، از معنايـي کـه يـک واژه بـراي آن وضــع شده اســت آگاه باشــند.
الـف ) در فصـل دوم ، وضـع و انـواع آن بـا بيانـي شـيوا توضيـح داده شده اسـت ؛ امــا به لحــاظ ارتبــاط ، بحــث وضــع تعينــي بــه بحــث حقيقــت قانونــي دارد کــه بــه ايــن ارتبــاط و تفــاوت بــا يکديگــر اشــاره نشده اســت .
همچنيــن بهتــر بــود در پايــان فصــل بــه کاربــرد مطالــب مطرح شــده در علــم حقــوق و نقــش آن در تقويــت شــم حقوقــي کــه هــدف تأليــف کتــاب اســت ، اشــاره اي مي شــد.