چکیده:
یکی از ویژگی هایی که موجب می شود خوانندگان و مخاطبان به یک کتاب روی آورند و آن اثر از استقبال و اقبال عمومی بهره مند شود، سلیس بودن عبارت ها و جمله های کتاب و رعایت اصول نگارشی و ویرایشی است. خالی بودن جمله ها از ابهام به قلم نویسنده اثر بستگی دارد. حال اگر نویسنده، قلمی روان نداشته باشد، به کمک یک ویراستار توانا می تواند در رسیدن به نثری روان و مطلوب گامی مفید بردارد. این مختصر درصدد است تا با اشاره و نقد برخی نکته های نگارشی و ویرایشی، با تکیه بر نثر کتاب فسخ معامله با استناد به خیار تبعض صفقه به نویسندگان و پژوهشگران در رسیدن به نثری روان و عاری از عیب، یاری رساند.
خلاصه ماشینی:
در جملـۀ فـوق ، اسـتفاده از دو واژة متـرادف (شـفاف و روشـن ) نيـز غيرضروري اسـت و بهتـر اسـت يکـي از ايـن دو واژه کـه هم معنـي هسـتند، حـذف و جملـه بـه ايـن شـکل اصـلاح شـود: ـ در ايــن اثــر ســعي کرده ايــم ، بــه صــورت شــفاف و بــه زبــان ســاده مســئلۀ خيــار تبعــض صفقــه را بررســي کنيــم و در حــد تــوان ، زوايــاي مبهــم آن را توضيح دهيم .
بــه کار رفتــه ، بهتــر اســت ايــن تکواژه هــا به صــورت جــدا از واژة اصلــي و بــا اســتفاده از نيم فاصلــه تايــپ شــوند؛ امــا در کتــاب نام بــرده اين گونــه تکواژه هــا، جــدا از واژة اصلـي و بـدون اسـتفاده از نيم فاصلـه تايـپ شـده اند کـه به دليـل فاصلـۀ بيـش از حـد معمـول از واژة اصلـي ، نمـاي ظاهـري ايـن کلمه هـا را بدمنظـر و نابه سـامان کرده اســت .
اگــر ِ نويســنده روش جدانويســي را انتخــاب کرده اســت ، بايــد اجــزاي واژه هايــي کــه بايـد جـدا از يکديگـر نوشـته شـوند، به صـورت منفصـل باشـد؛ امـا در ايـن کتـاب نشــانه ها و تکواژه هــاي دســتوري ، گاهــي به صــورت متصــل و گاهــي به صــورت منفصــل نوشــته شــده اند و هميــن امــر يکپارچگــي نگارشــي متــن را از بيــن برده اســت .
در ِ صفحـۀ ٣١ نيـز در ارجـاع بـه اثـر «علامـه حلـي» پـس از نـام نويسـنده ، به جـاي اين کــه ســال انتشــار کتــاب را بيــاورد، نــام کتــاب را آورده اســت و ايــن روش بــا فهرســت APA پايانــي همســو نيســت .