چکیده:
روابط خارجی هر کشور بخشی از تاریخ تحولات آن میباشد از این رو شناخت تاریخ روابط ایران و آمریکا که در
بسیاری از امور داخلی نیم قرن اخیر مستقیم یا غیرمستقیم دخالت داشت، مفید و در صورت بهرهگیری سازنده
میباشد.
قبل از جنگ جهانی دوم روابط دو کشور عادی و به علت فاصله جغرافیایی از تحرک چندانی برخوردار نبود. اما
اشغال ایران در جریان جنگ توسط متفقین که ایالات متحده یکی از اعضاء تشکیل دهدهی آن بود ـ حضور و نفوذ
آمریکا در ایران را متحول و روابط دو کشور تحت تأثیر تحولات منطقهای و بینالمللی به تدریج گسترده و پیچیده شد.
کودتای 28 مرداد 32 نقطه عطف روابط به سمت سلطهی مستکبرانه و تغییر ساختار اقتصادی، سیاسی، نظامی و
فرهنگی شد. 25 سال حاکمیت آمریکا بر ایران چالش گستردهای با مردم و باورهای آنان بود.
انقلاب اسلامی در ایران آغاز تحول و دگرگونی عمیقی در روابط شد. ایران که روزی
جزیرهی ثبات و بهشت سرمایهداری و ژاندارم منافع دولت ایالات متحده بود، در یک
چالش گسترده با سیاستها و برنامههای آن دولت قرار گرفت. وجود ذخایر عظیم نفت و
بازار کالاهای سرمایهداری، موقعیت استراتژیک و ژئواستراتژیک موجودیت و امنیت و
سلطهی اسرائیل ـ متحد
استراتژیک آن دولت در منطقه ـ با وقوع انقلاب اسلامی در معرض تهدید قرار گرفت. در
35 سال گذشته استراتژی سقوط جمهوری اسلامی با روشهای براندازی از درون، براندازی
از بیرون، براندازی از درون و فشار از بیرون با صرف هزینههای قابل ملاحظه و به
کارگیری دیپلماسی عمومی، استحالهی فرهنگی، جنگ داخلی و خارجی، تحریم اقتصادی، جنگ
روانی و تبلیغاتی، چالش امنیتی ایران و آمریکا بوده است.
چالش ایران و آمریکا در سالهای اخیر وارد مرحلهی جدیدی شد که تشدید اقدامات و تهدیدات و اخیرا طرح
مسألهی «سلاح هستهای و کشتار جمعی» بر چالشهای قبلی افزود و جنجالآفرینیها، اغتشاشات، هرج و مرج برای
تکمیل و تأثیرگذاری بیشتر تهدیدات امنیتی سازماندهی و اجرا شد، اما نتیجهی چندانی برای آمریکا نداشت. زیرا
ملت و دستگاههای جمهوری اسلامی ایران با وجود دشواریها و خسارات سنگین، استقلال، حاکمیت و منافع ملی و
ارزشهایش را به معامله نمیگذارد و از اینرو درگیری همچنان ادامه دارد.
تاریخ روابط دو کشور ایران و امریکا در جریان انقلاب اسلامی و بعد از پیروزی، فراز و نشیبهای بسیار دارد و به همین
دلیل تحقیق ویژهای را میطلبد. موقعیت و جایگاه جهانی این کشور و تأثیرگذاری آن بر بسیاری از سیاستگذاریهای
منطقهای و بینالمللی، خصوصا در ارتباط با امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران ایجاب میکند، مطالعات و تحقیقات
گستردهای در این زمینه صورت گیرد، و مراکز مطالعاتی امکانات و فرصتهای بیشتری را به این موضوع اختصاص دهند.
خلاصه ماشینی:
"تشکیل سازمان اطلاعات و امنیت کشور(ساواک)، سازماندهی، تجهیز، آموزشی و گسترش نیروهای مسلح، نفوذ در سازمانها و گروههای سیاسی و اجتماعی بحشی از اقدامات داخلی، تشکیل پیمان بغداد (و تبدیل آن به سنتو بعد از خروج عراق)، برقرار کردن روابط ویژهی ایران و اسرائیل، ایفای نقش ژاندارمری در خیلج فارس برای حفاظت از منافع ایالات متحده مقابله و سرکوب گروهها و جریانها و سازمانهای مسلمان و ضدامریکایی، مهمترین زمینههای اقدامات امنیتی، سیاسی و نظامی دو کشور بود.
به این ترتیب برای جمهوری اسلامی ایران با توجه به رسالت منطقهای و بین المللی و موقعیت حساس در مواجههی با بزرگترین قدرت استکباری قرن، شناخت و تحلیل واقعیتها و اتخاذ سیاستهای اصولی براساس سه اصل مکتبی عزت، حکمت و مصلحت (4) و برخوردهای سنجیده، یک ضرورت و مسئولیت بزرگ است.
اگر چه تهدیدات برای براندازی از بیرون همچنان ادامه دارد و هر چند وقت یکبار از جمله بعد از سقوط صدام و اشغال عراق موضوعاتی نظیر تروریسم، کشتار جمعی، نقض قوانین آژانس بین المللی انرژی و قرارداد NPT و الزام به امضای پروتکل الحاقی، مقابله با روند صلح خاورمیانه، نقض مقررات مربوط به حقوق بشر، بهانهای برای طرح مجدد براندازی میشود، اما در مجموع دستگاههای امریکایی در موفقیت این رویکرد اتفاق نظر ندارند.
اتخاذ سیاست مقاومت و ایستادگی را میتوان به عنوان یکی از موضوعات اصلی این استراتژی تلقی نمود، زیرا در استراتژی امریکا ـ سیاست نظامی گری و تهاجم ـ جهان اسلام مورد هدف قرار گرفته و ایران به عنوان اصلیترین عضو «محور شرارت» مطرح گردیده است."