چکیده:
یکی از ادله اثبات وجود مبدأ هستی، «برهان نظم» و راه بررسی نظام دقیق و پیچیده
عالم طبیعت است. این برهان به دلیل سهم زیادی که حس و تجربه در آن دارد و همچنین به
دلیل انس بیشتر انسان با محسوسات و جهان ماده، فهمش برای غالب انسان هایی که با
اصطلاحات پیچیده و فنی فلسفه و کلام آشنا نیستند، راحت تر است. این برهان هرچند با
تقریرهای امروزی اش در مکاتب متقدم کلامی نیامده است، اما می توان از آن به عنوان
مقدمه ای برای فهم براهین کامل تر و دقیق تر اثبات خدا بهره گرفت. در این نوشتار،
سعی شده نظرات گوناگون درباره این برهان بررسی شود و به اشکالات وارد شده بر آن
پاسخ داده شود.
خلاصه ماشینی:
"رسالت برهان نظم بیش از این نیست که ثابت کند وجود هدف در جهان و امتناع پیدایش یک دستگاه کوچک مانند چشم از طریق تصادف، گواه بر این است که در مبدأ جهان، علم و قدرت وجود دارد و فاعل دانا و توانایی جهان را پدید آورده است، حالا خواه اکمل بودن فعل او ثابت شود یا نشود.
حاصل بحث از مطالب پیش گفته، می توان نتیجه گرفت که «برهان نظم» می تواند وجود ناظمی باشعور و دانا را برای این عالم ثابت کند، هرچند از اثبات واجب الوجود در فلسفه و یا خدای ادیان، بخصوص اسلام، با همه صفات کمالیه، عاجز است و می توان آن را برهان مستقلی در نظر گرفت; زیرا حد وسط آن را نظم تشکیل داده و تعدد براهین نیز منوط به تعدد حد وسط های آنهاست.
از این رو، سخن بعضی از بزرگان که فرموده اند: «برهان نظم در هر محدوده ای که بخواهد نتیجه بدهد نیازمند به برهانی دیگر بوده و هرگز یک برهان مستقل نمی تواند محسوب شود، مانند اینکه گفته شود: نظم واقعیتی حادث یا ممکن است، و هر حادث و یا ممکن نیازمند به مبدأی محدث و یا واجب است، پس نظم نیز دارای مبدأی محدث و یا واجب است»([47]) مقبول نیست و اشکال تجربی بودن این برهان هم وارد نیست و نمی توان به صرف تجربی بودن صغرای آن، اعتبار آن را خدشه دار کرد; زیرا «چون اعتبار علمی مقدمه تجربی به قیاس خفی است، که او را همراهی کرده و پشتیبانی می نماید، لذا اعتبار مقدمه تجربی به همان قیاس خفی عقلی است و در نتیجه، برهان نظم از مقدمات عقلی (بدون واسطه یا باواسطه) برخوردار است."