چکیده:
اﺑﻮﻣﺤﻤﺪ ﺳﻬﻞ ﺑﻦ ﻋﺒﺪاﷲ ﺑﻦ ﯾﻮﻧﺲ ﺑﻦ ﻋﯿﺴﯽ ﺑﻦ رﻓﯿﻊ ﺗﺴﺘﺮی از ﻣﺮدم ﻗﺮن ﺳﻮم ﻫﺠﺮی ﻗﻤﺮی اﺳﺖ. او در ﺳﺎل 203 ﻫـ ـ.ق در ﺗﺴﺘﺮ (ﺷﻮﺷﺘﺮ) ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺟﻬﺎن ﮔﺸﻮد. ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﮔﺰارش ﻣﻔﺼﻞ را در ﺑـﺎب ﮐـﻮدﮐ ﯽ او در رﺳـﺎﻟﻪ ی ﻗﺸـ ﯿﺮی و ﺳـﭙﺲ در ﺗـﺬﮐﺮ ة اﻻوﻟﯿﺎی ﻋﻄﺎر در ﺑﺎره ی او ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ. ﺗﻌﺎﻟﯿﻢ و اﻗﻮال ﺳﻬﻞ در اﺧﻼق ﺻﻮﻓﯿﻪ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻼﺣﻈﻪ ای داﺷﺘﻪ اﺳﺖ. ﺑﺎ آﻧﮑـﻪ ﺑﻌـﺪ ﻫـﺎ ﺑﯿﻦ ﺷﯿﻮه ی ﺣﻼج و ﻃﺮﯾﻘﻪ ی ﺳﻬﻞ ﻓﺎﺻﻠﻪ و اﺧﺘﻼف ﺑﺴﯿﺎری ﭘﺪﯾﺪ آﻣﺪه اﺳﺖ، در ﺑﻌﻀﯽ ﺳﺨﻨﺎن ﺣﻼج ﻫﻤﭽﻨﺎن ﺗﺎﺛﯿﺮ آرا سهل ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪه اﺳﺖ. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺗﺎﺛﯿﺮ واﻓﺮی ﮐﻪ ﺳﻬﻞ در ﺻﻮﻓﯿﺎن ﭘﺲ از ﺧﻮد داﺷﺖ، در اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﮐﻮﺷﯿﺪه اﯾـﻢ ﺿـﻤﻦ ﻣﻌﺮﻓـﯽ اﯾـﻦ ﻋﺎرف ﮔﺮاﻧﻘﺪر ﺑﻪ ﻋﺎرﻓﺎن ﻫﻤﻌﺼﺮ و ﺷﺎﮔﺮدان اﯾﻦ ﺻﻮﻓﯽ ﺑﯽ ﻧﻈﯿﺮ اﺷﺎره ﮐﻨﯿﻢ زﯾﺮا ﻣﻌﺘﻘﺪﯾﻢ ﻋﻘﺎﯾﺪ وی در ﻣﺒﺎﺣﺚ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﮐﻼ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﺻﻮﻓﯿﺎن، ﺗﺎﺛﯿﺮ زﯾﺎدی ﺑﺮ ﻋﺎرﻓﺎن ﭘﺲ از او ﮔﺬاﺷﺖ.
خلاصه ماشینی:
تنهـا دو سـال پـس از ایـن تاریخ یعنی در سال ٢١٨ بود که مامون عباسی با صدور فرمانی قضات و شهود و محدثان را بـه پـذیرش رای معتزلیـان در بـاب خلق قرآن واداشت (جارالله زهدی ، ١٩٤٧: ١٦٤) «در این هنگام بصره کانون بزرگ اندیشه های دینی و آراء کلامی بود چنان که بنابر قولی ، وقتی سهل وارد بصره شد چهار هزار تن را یافت که در علم معرفت سخن می گفتند» (مناوی ، ١٩٣٨، ج ١: ٢٤١) سهل گوید: شش ساله بودم یا هفت ساله و صـوم الدهر داشتمی و قوت من نان جوین بودی، بدوازده سالگی مرا مسئله افتاد و سیزده ساله بودم که اندر خاستم که مرا بـه بصـره فرستند تا این مسئله بپرسم بیامدم و بپرسیدم ؛ و همین امر او را از شوشتر به بصره کشاند؛ اما از خیل علمای بصره هـیچ کـس را نیافت که به سوال او پاسخی قانع کننده دهد.
پس بعید نیست که در مقابل بصره که جایگاه عالمان و متکلمان بود، آبادان پناهگاه عرفا و صوفیان بوده باشد، به هرحال سـهل پاسخ سوال خود را در عبادان و در نزد حمزه عبادانی یافت ؛ اما مسأله ی او به راستی چه بود؟ نخستین و تنها کسی که مسـأله ی سهل و پاسخ آن را آشکارا بیان کرده است ابن عربی است .