چکیده:
امامیه نخستین در موضوع حقیقت انسان به«دوآلیسم واقعی»معتقد بود.برخی دیگر از مهم ترین آراء دربارة حقیقت انسان عبارت بودند از: نظریة فیزیکالیستی حقیقت انسان، نظریة روح منطبعه نظّام و نظریة فلسفی رو حانگار. بر اساس اعتقاد امامیة نخستین، حقیقت انسان عبارت است از ترکیبی حقیقی از روح و جسم که در عین این که اصالت با روح است، اما بدن نیز مدنظر قرار می گیرد. نظریة هشام بن حکم به نحو دقیق تری حقیقت انسان را در سه ساحت مورد توجه قرار می دهد: ساحت این دنیایی که شامل روح و بدن به نحو ترکیب حقیقی می شود؛ که عبارت از عقل و قدرت اراده در انسان است؛ و ساحت روح که به « ما به الامتیازی » ساحت عنوان جزء اصلی و ثابت از حقیقت انسان البته دارای تجرد نسبی نه تجرد محض فلسفی مدنظر قرار می گیرد و بدون نیاز به هیچ چیز دیگری می تواند به فعالیت مدرکانه بپردازد.
خلاصه ماشینی:
"نظریة هشام بن حکم به نحو دقیق تری حقیقت انسان را در سه ساحت مورد توجه قرار می دهد: ساحت این دنیایی که شامل روح و بدن به نحو ترکیب حقیقی می شود؛ ساحت «ما به الامتیازی » که عبارت از عقل و قدرت اراده در انسان است ؛ و ساحت روح که به عنوان جزء اصلی و ثابت از حقیقت انسان ـ البته دارای تجرد نسبی نه تجرد محض فلسفی ـ مدنظر قرار می گیرد و بدون نیاز به هیچ چیز دیگری می تواند به فعالیت مدرکانه بپردازد.
اما در این میان به نظر می رسد، دیدگاه برجسته ای از امامیة نخستین ـ مبتنی بر آموزه های اهل بیت ع ـ مبنی بر این که آدمی دارای ـــــــــــ حقیقتی ترکیبی ، آن هم ترکیب حقیقی ـ و نه امتزاجی ـ است که شامل هم جسم و هم روح می شود (هرچند حیات اصلی از آن روح است )، می تواند به عنوان نظریه ای جامع تر مورد تحلیل و بررسی قرار بگیرد.
بدین ترتیب به نظر می رسد دیدگاه امامیة نخستین که با هوشیاری توسط متکلم برجسته ای مثل هشام بن حکم به نظریه ای کلامی تبدیل شد، ما را به این واقعیت رهنمون می کند که حقیقت انسان در این دنیا دارای ترکیبی حقیقی از روح و بدن است و البته در ساحت های مختلف دیگر مثل خواب ، مرگ ، دنیای دیگر یا هر چیزی غیر از آنچه در ظاهر این عالم دیده می شود، می تواند بدون نیاز به هیچ بدنی به فعالیت مدرکانه بپردازد."