چکیده:
طنز، به عنوان یک گونه ادبی، قابلیّت آن را دارد که در بافتی ایدئولوژیک برای تامین مقاصد گفتمانی به کار گرفته شود. در این مقاله، کارکرد گفتمانی طنز در شعرهای مبارزهمحور محمّدرضا شفیعی کدکنی در دوران پهلوی دوم بررسی میشود. شفیعی کدکنی، در گفتمان مبارزه با استبداد شاهنشاهی، از ساز و کارهای متنوّع طنز برای طرح و تبلیغ انگارههای فکری خود استفاده میکند. به لحاظ روششناسی، شگردهای نامبخشی، یکسانسازی با حیوان، طنز تشبیه، طنز تقابل، اقسام وارونگی و نیز طنز پرخاش از عمدهترین ساز و کارهاییاند که در هجمههای طنزآمیز شعر شفیعی کدکنی به کار گرفته میشوند. او، در این هجمهها، به منظور ارتقای وجه ادبی شعر و نیز ملاحظات امنیّتی، از روشهای متنوّع پوشیدهگویی بهره میبرد که استعارهسازی و نمادپردازی از عمدهترین آنهاست.
خلاصه ماشینی:
"این گونه ، که از نظر تاریخی ریشه در شعر سیاسی عصر مشروطیت دارد، مبتنی بر آزادی خواهی و استبدادستیزی است و، ضمن برخورداری از صراحت و تندی زبان ، به استفاده از قابلیت های تخریبی طنز برای طرح انگاره های سیاسیـ اجتماعی و هجمه به گفتمان رسمی و مسلط علاقۀ بسیار نشان می دهد.
٢ـ بحث چون هدف این مقاله بررسی نمودهای گفتمانی طنز در شعر شفیعی کدکنی است ، شایسته است نخست به اجمال نگاهی بیفکنیم به مفهوم گفتمان و گفتمان طنز و ارتباط متقابل میان گفتمان و ایدئولوژی و، سپس ، نشان دهیم طنز به مثابۀ یک گونۀ ادبی فرح بخش چگونه با ایدئولوژی پیوند می یابد و چگونه در یک بافت ایدئولوژیک ، برای نیل به مقاصد متعالی گفتمانی ، استفاده می شود.
مهم ترین انگاره ها در شعر شفیعی کدکنی و دیگر همفکران او در این گفتمان عبارت اند از: برجسته سازی انسداد و اختناق اجتماعی و سیاسی دوران پهلوی ، مشروعیت زدایی از حاکمیت سیاسی ، برجسته سازی فقر توده و بی عدالتی اجتماعی ، تأکید بر شکاف میان مردم و حاکمیت ، تأکید بر ضرورت مبارزه ، ستایش مبارزان و تقبیح و تخطئۀ ستم پذیری و عافیت جویی و...
طنز نیز، به عنوان یک گونۀ ادبی ، درخدمت گفتمان مبارزه است و شعر مبارزه به ویژه از قابلیت های طنز تخریبی برای هجوم به استبداد سیاسی و فرهنگی حکومت پهلوی ، کارگزاران ، مأموران و مباشران آن و نیز مردم خاموش و ستم پذیر و شاعران عافیت طلب و کناره جواز مبارزه فراوان بهره می برد."