چکیده:
سیدمرتضی،ادیب و متکلم نام دار شیعه،از قائلان به نظریه«صرفه»است.او به اقتضای
شرایط محیطی و با آگاهی از ویژگی های صرفه، آن را برگزید. برخورد با بحران اشکال گیری
یهودیان و مسیحیان غیرعرب در بحث اعجاز قرآن، مباحثات کلامی مکاتب اسلامی در تبیین
وجوه اعجاز و ایجاد فضای آزاد در این نوع مجادلات، از مهم ترین عوامل تاریخی گزینش این
نظریه از سوی او به شمار می رود. تاملات ادبی و کلامی سید، اعم از لزوم تکیه بر معیارهای
غیرذوقی در سنجش بلاغت قرآن، پیچیدگی تفهیم امتناع هماوردی با قرآن در تقریرهای اعجاز
بیانی و عمومیت فهم پذیری صرفه نیز، در انتخاب این نظریه از سوی او تاثیر بسزایی داشته
است. نوشتار حاضر می کوشد تا ضمن بررسی منشا طرح این نظریه در عصر سید مرتضی،
زمینه های تاریخی و علمی رویکرد وی را مورد تحلیل قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
"٥٨٠ یا ٥٩٠ق ): حمصی ، یکی از علمای بزرگ است که در کتاب کلامی خود با عنوان المعتمد من مذهب الشیعة الإمامیه ، برخی وجوه اعجاز قرآن از جمله قول با توجه به این پیشینه ، به نظر می رسد قول صرفه در زمان های گذشته ، ارزش و اعتبار فراوانی داشته و افراد متعددی قائل به آن بوده اند.
این بانوی قرآن پژوه در کتاب الاعجاز البیانی للقرآن ، پس از نقل گفتار فخر رازی دربارة وجوه اعجاز قرآن ، دیدگاه ابن کثیر را نسبت به صحت نظریة صرفه در مقام جدل و مماشات بیان می کند و در ادامه می گوید: «مسئلة صرفه تنها در زمینة جدل نظری مطرح شده و معتزله نیز ـ پس از نخستین نسل از پیشوایانشان ـ سرانجام این نظریه را در این مورد انتخاب کردند؛ اما معتبر دانستن صرفه به عنوان یکی از وجوه اعجاز، هرگز مانع تأمل در وجه دیگر اعجاز، یعنی اعجاز بلاغی نمی شود و کسانی از غیرمعتزله هم که در ذکر تمامی آرای متکلمان دربارة اعجاز از نظریة صرفه نام برده اند، بلافاصله پس از آن مسئلة اعجاز بلاغی قرآن را مورد توجه و اهتمام قرار داده اند» (بنت الشاطئ ، ١٤٠٤ق : ٨٨ و ٨٩).
اگر سید قصد داشت معجزه بودن قرآن را بر مبنای فصاحت و بلاغت آن ثابت کند، می بایست علت تمایز کلام الهی با کلام بشری را به وضوح نشان می داد، در حالی که آن ، کار ساده ای نبود و حداقل نیازمند آن بود که مخاطب او، زبان عربی را به خوبی بداند؛ هرچند امکان داشت چنین فردی هم به درک کامل این مسئله نایل نگردد یا همانند خود سید که ادیبی برجسته است ، صرفه را مناسب ترین وجه اعجاز بیابد."