چکیده:
تربیت مقایسهای از مهمترین و پرکاربردترین روشهای تربیتی قرآن است. در این روش، قرآن کریم دو امر متضاد مانند کفر و ایمان را مقابل هم مینهد، به آثار و نتایج هر دو اشاره میکند، آنگاه از متربی میخواهد که دو طرف را با هم مقایسه کند و به اختیار خود، یکی را برگزیند. اصلیترین مبنای خاص تربیت مقایسهای، از وجود تضاد در مجموعهی جهان هستی حکایت دارد.
این مقاله به روش توصیفی_ تحلیلی، با هدف کشف اصول و قواعد روشی تربیت مقایسهای در آموزههای قرآنی، تهیه شده و با دقت و امعان نظر در مبنای خاص آن، به اصول ذیل دست یافته است: اصل اثبات و نفی؛ اصل ارائهی معیار؛ آزادی و عدم اجبار؛ اصل رنج و گنج؛ درمان درد با ضد آن؛ اصل روشنگری؛ معیار خیر و شر؛ عملی کردن وعده و اجرایی نکردن وعید؛ ضرورت توجه به حیات طیبه و آخرتگرایی در برابر دنیاگرایی.
خلاصه ماشینی:
"این مقاله به روش توصیفی_ تحلیلی، با هدف کشف اصول و قواعد روشی تربیت مقایسهای در آموزههای قرآنی، تهیه شده و با دقت و امعان نظر در مبنای خاص آن، به اصول ذیل دست یافته است: اصل اثبات و نفی؛ اصل ارائهی معیار؛ آزادی و عدم اجبار؛ اصل رنج و گنج؛ درمان درد با ضد آن؛ اصل روشنگری؛ معیار خیر و شر؛ عملی کردن وعده و اجرایی نکردن وعید؛ ضرورت توجه به حیات طیبه و آخرتگرایی در برابر دنیاگرایی.
تربیت مقایسهای در سه مرحله اجرا میشود: مرحلهی اول بیان دو امر متضاد همراه با ذکر نتایج و آثار است که به وسیله مربی اجرا میشود؛ مرحلهی دوم، مرحلهی مقایسهی تقابلات است که متربی باید، به مقایسه و سنجش تقابلات اقدام کند و مرحلهی سوم، مرحلهی انتخاب است، که متربی آگاهانه و آزادانه، یکی از دو طرف تقابل را انتخاب میکند؛ بهطور مثال، خداوند میفرماید: «إن الله یدخل الذین آمنوا و عملوا الصالحات جنات تجری من تحتها الأنهار ≠ و الذین کفروا یتمتعون و یأکلون کما تأکل الأنعام و النار مثوی لهم»(محمد: 12)؛ همانا خداوند، کسانی را که ایمان آورده و عملهای شایسته انجام دادهاند، در بهشتها و باغهایی که از زیر آنها نهرها روان است، درمیآورد و کسانی که کفر ورزیدهاند(از لذایذ دنیا) بهرهمند میشوند و میخورند؛ همانگونه که چهارپایان میخورند و(سرانجام) آتش، جایگاه آنان است.
بنابراین میتوان این تعریف را، از روش تربیتی مقایسهای ارائه داد: تربیت مقایسهای،بیان دو امر متضاد(متقابل) همراه با ذکر آثار و نتایج از سوی مربی است، تا متربی با مقایسهی دو طرف موضوع، که یک طرف کمال و رشد و طرف دیگر نقص و گمراهی است، با اختیار خود، انتخاب آگاهانه و آزادانه داشته باشد."