چکیده:
یکی از مسائل مهم کلامی در سدههای آغازین اسلام، شناخت خداوند و توصیف ذات باریتعالی بوده است. توصیفات ذکر شده در قرآن صورتهای متعددی از تشبیه و تنزیه را بر مسلمین آشکار میساخت که فهم و توضیح آن، نگرشهای کلامی متعددی را پدید آورد. این نگرشهای کلامی، علاوه بر تبیین دیدگاههای خود و نقد سایر رویکردها، گاه در جهت تثبیت رای خود به تخریب گروه مخالف و افترا بستن به آنان میپرداختند؛ امری که بعضا در کتب فرق و گزارشات پسینی فرقنویسان نیز راه یافته است. این مقاله با توجه به گزارش کتب فرق درباره مقاتل بن سلیمان و آرای او درباره تجسیم خداوند، به بررسی تفسیر مقاتلبنسلیمان و همچنین جایگاه وی در حوزه حدیث و روایاتی که به وی اتهام تجسیم زدهاند، پرداخته و در پایان به این نتیجه رسیده است که اتهام تجسیم به مقاتل بیاساس بوده و مشی او در تفسیر و روایت تابع روش اهل حدیث متقدم است که هرگز به تجسیم متهم نشدهاند.
خلاصه ماشینی:
ابن ابیالحدید میگوید: از مقاتل بن سلیمان و داود جواربی و نعیم بن حماد بصری نقل شده که گفته اند: خداوند به صورت انسان و از گوشت و خون و دارای اعضا و جوارح چون دست ، پا، زبان ، سر و چشم است ، اما در عین حال به هیچ چیز شباهت ندارد و هیچ چیز بدو مانند نیست .
فهم مقاتل از این آیه مبتنی بر دریافت او از احادیثی اسـت کـه از سوی غالب اهل حدیث مورد اعتنا بوده است .
(قیامت : ٢٣) مقاتل معنای این آیه را با توجه به نگـرش کلامـی مبتنی بر ظاهر آیات و مانند دیگر علمای اهل حدیث متقدم مبنی بر رؤیـت خداونـد در آخرت ، به دیدار رو در رو تفسیر میکند.
وی تحقق این امر را با اشاره به «و إلی الله ترجع الأمور» مربوط به آخرت میدانـد(مقاتل ، ١٤٢٥ق ، ج ١: ١٨٠) در تفسیر آیه ١٥٨ انعام نیز در بیان «أو یأتی ربک » میگوید: کفار مکه برای ایمان آوردن ، انتظار داشتند که در قیامت [از سوی خداوند] سایه ای از ابـر بـه سـمت ایشـان بیاید.
(به نقل از: نویا، ١٣٧٣: ٢٤ـ٢٣) با بررسی آیات مرتبط با بحث تجسیم در تفسیر مقاتل نیز این امر روشن شـد کـه / وی در روش تفسیر خود همانند اهل حدیث متقدم عمل کرده است .