چکیده:
زمانی که در یک محدوده ی زیستی پدیده ی پراکنده رویی کالبدی اتفاق بیفتد یعنی مازاد بر نیاز کالبدی جمعیت ساکن فضا اشغال و یا به حومه ها دست درازی گردد می توان به نتیجه رسید که درون شهر فضاهای بلا استفاده رها شده ناکار آمد و فرسوده شکل می گیرد که توجه و برنامه ریزی جهت استفاده از این فضاهای بلا استفاده رها شده نا کار آمد و فرسوده شکل می گیرد که توجه و بنرامه ریزی جهت استفاده از این فضاها اهمیت پیدا میکند هدف این پژوهش شناسایی ظرفیت های کالبدی محدوده مرکزی شهر میناب با بهره گیری ار الگوی توسعه میان افزا می باشد این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی است تکنیک فرایند سلسه مراتبی فازی با تکمیل پرسشنامه آن به وسیله 10 نفر از نخبگان حوزه برنامه ریزی شهری و روش مجموع ساده وزنی جهت تلفیق لایه ها در محیط نرم افزار ArcGIS بهره گرفته شده است طی این فرایند 12 معیار تاثیر گذار تعداد طبقات کیف ابنیه تراکم جمعیت کاربری اراضی قدمت بنا جنس مصالح دانه بندی قطعات دسترسی به کاربری های فضای سبز فرهنگی مذهبی مراکز آموزشی شیب و فاصله از مسیل هم پوشانی شده اند و نقشه نهایی ظرفیت های مناسب به دست آمد نتایج نشان می دهد که در کل بافت مرکزی شهر میناب درصد ظرفیت ها به ترتیب حداقل ظرفیت 18/19 شمامل ظرفیت متوسط رو به پایین 18/94 ظرفیت متوسط رو به بالا 32/64 و حداکثر ظرفیت 30/23 می باشد که بالاترین درصدد مربوط به ظرفیت متوسط رو بالا با درصد 32/64 و مساحت 201152/2 متر مربع است
خلاصه ماشینی:
"به علت وجود مشکلات این بافت و تأثیری که بر کل شهر دارد، راهحل توسعة مجدد و توسعة میانافزا یکی از بهترین راه حل های ساماندهی محدودة مرکزی شهر میناب است که سبب دمیدن روحی تازه در کالبد این بافت و نیز جلوگیری از رشد و توسعة افقی شهر می شود؛ بنابراین ، سؤال پژوهش ، این گونه مطرح می شود: وضعیت بافت مرکزی شهر میناب از نظر ظرفیت های توسعة میانافزا چگونه است ؟ دادهها و روششناسی روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی بر منابع کتابخانه ای و اسنادی مبتنی است ؛ به این منظور، ضمن شناسایی پارامترها و معیارهای مؤثر در توسعة میانافزا با تکمیل پرسشنامه به وسیلة ١٠ نفر از کارشناسان و متخصصان خبره، میزان ارجحیت این معیارها نسبت به یکدیگر مورد سنجش قرار گرفت و به کمک سلسله مراتبی فازی (FAHP) وزن هر یک از معیارها به دست آمد؛ سپس ، لایه های مورد نظر در محیط ArcGIS آمادهسازی گردید اولین مرحله ، تشکیل ماتریس تصمیم مکانی بوده که از m گزینه و n خصوصیت بوده و هر سلول یا منطقه دارای ارزشی است که در مجموع ماتریس را تشکیل داده است ؛ در واقع ، ماتریس مکانی در محیط نرمافزار ArcGIS، از مجموعه ای نقاط X و Y که بستر جغرافیایی را در برگرفته تشکل شدهاست .
با تعیین میزان ارجحیت این معیارها (تراکم جمعیت ، کیفیت ابنیه ، کاربری اراضی ، قدمت بنا، جنس مصالح ، تعداد طبقات، دانه بندی قطعات، فاصله از مسیل ، دسترسی به خدمات آموزشی ، دسترسی به فضای سبز و پارک، دسترسی به مراکز فرهنگی - مذهبی ، شیب زمین ) نسبت به یکدیگر و به کمک مدل FAHP وزن هریک از معیارها به دست آمد؛ سپس لایه های موردنظر در محیط ArcGIS آمادهسازی گردید و از روش SAW که در محیط ArcGIS پیادهسازی گردید جهت نرمالسازی لایه ها و تلفیق آنها استفاده شد و در این روش، وزن به دست آمده از روش FAHP در معیارها ضرب گردید و در نهایت ، بافت هایی که مناسب توسعة میانافزا می باشند شناسایی گردید."