چکیده:
مسئله شرّ یکی از مسائل اساسی در فلسفه دین است که در پاسخ بدان دیدگاههای متضادی در آرای متفکران مختلف بیان شده است. پرسش این است که چرا متفکران مختلف رویکردهای متفاوت و گاه متضادی در پاسخ به مسئله شرّ برگزیدهاند. در پاسخ به چنین پرسشی، با توجه به مبانی هستیشناختی و معرفتشناسی خاص هر متفکر میتوان با طرح نگاه پارادایمی به مسائل فکری، پاسخگوی بسیاری از اختلافنظرها شد. در تبیین چرایی اختلافنظر فیلسوفان دین در پاسخ به مسائل الهیاتی، در این نوشتار به این نتیجه رسیدهایم که میتوان از دو نظام مفهومی یا پارادایم الهیاتی سنتی و جدید سخن گفت و تفاوتهای تبیینی این دو رویکرد رقیب را در حل بسیاری از مسائل مانند مسئله شرّ به تفاوت در نظامهای مفهومی ارجاع داد. این تفاوتهای تبیینی از مسائل الهیاتی در آرای برخی فیلسوفان دین معاصر نمود بیشتری یافته است که در این مقاله، با تأکید بر رویکرد نوتومیستی برایان دیویس در تبیینگری مسئله شرّ، کوشیدهایم دلایل تقابل آن با آرای دیگر فیلسوفان دین معاصر را به تفاوت نظامهای مفهومی آنها بازگردانیم و تأثیر و میزان موفقیت هر پارادایم را در پاسخگویی به مسئله شرّ نشان دهیم.
خلاصه ماشینی:
در الهیات طبیعی از تمام موضوعات فلسفی بهصورت کاملا آزاد بحث نمیشود، بلکه حقیقت وجود و آغاز و انجام عالم (مبدأ و معاد) را که موضوع اصلی الهیات است (وجود خدا)، ایمان دینی به انسان قبولانده است (ایلخانی، 1382: 412-413) و انسان معتقد به مبانی الهیات سنتی تلاش میکند با توجه به قطعیدانستن وجود خدا در نظام معرفتیاش، برای مسائل و پرسشهای فکری خود راهحلهای معقولی بیابد و به توجیه فعل خدا در عالم بپردازد؛ درحالیکه در الهیات جدید و معاصر حتی فیلسوفان دین خداباور در استدلالهای خود همواره در پی اثبات معقولیت خداباوری هستند.
از اینرو، فیلسوف در الهیات سنتی شرور موجود در عالم را همواره به نفع وجود خدا تبیین و توجیه میکند؛ در حالیکه در فلسفه و الهیات جدید «وجود خدا» بهعنوان یک مسئله معرفتی برای انسان مدرن مطرح شده است؛ برای مثال، رویکرد فکری آکوئیناس درباره فاعلیت خدا در جهان به لحاظ مبنایی با رویکرد فیلسوفان بهطور کلی و با رویکرد فیلسوفان عصر روشنگری بهطور ویژه متفاوت است.
بر همین اساس، اینکه هر متفکری کدام پارادایم الهیاتی را مبنای تحلیلهای خود قرار دهد، نوع تبیینهای او از مسائل الهیاتی تفاوت مییابد؛ برای نمونه با توجه به سیطره مبانی فلسفه جدید در الهیات جدید، انسان مدرن «وجود شر» در عالم را در مقابل «وجود خدا» بهعنوان یک مسئله تلقی میکند؛ درحالیکه این موضوع در الهیات سنتی اساسا مسئلهای جدی تلقی نمیشد.