چکیده:
صدرالمتالهین بر آن است که نفس، از جهت کینونت عقلی خود در نشئات پیشین، به نحو عقلی موجود بوده است و در عین حال، از آن جهت که نفس مدبر بدن است و در نحوه وجود خود، تعلق ذاتی به بدن دارد، جسمانیه الحدوث است. او بین این دو نظریه به ظاهر متهافت، به خوبی جمع کرده است. اگرچه این نگاه صدرایی در حوزه فلسفی، کاملا ابتکاری است، اما در آثار عارفانی همچون ابن عربی نیز به وضوح رد پای این نظریه به چشم می خورد؛ به این معنا که ابن عربی نیز از سویی بر وجود نفس در نشئات سابق بر دنیا تاکید دارد و از سوی دیگر، بر حدوث جسمانی نفس در نشئه دنیا اصرار می ورزد.
خلاصه ماشینی:
"3. نگاه صدرالمتألهین به کینونت نفس در نشئات سابق دنیوی انسان به سبب امتیازات ویژه ای که حق تعالی به او عنایت کرده است و ازآنجاکه کامل ترین نوع طبیعی در دنیا به شمار می رود، مرتبه وجودی اش پس از مراتب دیگر انواع مادون خواهد بود؛ زیرا هر نوع طبیعی کامل تری، افزون بر کمالات طبایع قبلی، برای خود کمالاتی دارد و لذا نوع کامل تری مانند حیوان، باید کمالات نباتی و معدنی و عنصری را در خود داشته و علاوه بر آن، از کمال حیوانی هم برخوردار باشد و به همین سبب، مرتبه وجودی نوع حیوانی، متأخر از نوع نباتی و معدنی است.
ازاین رو نمی توان از وی انتظار داشت که مسئله وجود نفس در نشئات پیشین و یا حدوث جسمانی آن در عالم دنیا را آن گونه که در کلمات فیلسوفانه صدرالمتألهین موجود است، در آثار خود طرح کرده و به صورت نظام مند به اثبات آن پرداخته باشد؛ ولی در عین حال شواهد قطعی فراوانی در عبارات ابن عربی به چشم می خورد که تأیید می کند تصویری که او از چگونگی وجود نفس در نشئات سابق (اعم از نشئات سابق عقلی و دنیوی) و همچنین نحوه حدوث نفس در ذهن خود داشته و به دنبال اثباتش بوده است، دقیقا همان چیزی است که صدرالمتألهین قرن ها پس از او، آن را به زبان فلسفی به مجامع علمی عرضه داشته و به طور کاملا نظام مند، آن را برهانی کرده است."