چکیده:
نقد نظریهها و اندیشهها لزوما به معنای رد و یا مقابله با آن نیست، بلکه نقد به معنای بررسی و ارزیابی ریشهها، ابعاد و لوازم یک اندیشه به شکل منصفانه است. به طور طبیعی، همان گونه که تفسیر و برداشت محض از نظریهها منوط به اصول و قواعد ویژه است، نقد آن هم مقتضی رعایت اسلوب مشخصی است که بدون رعایت چهارچوب آن، ضریب موفقیت هرگونه مواجهه انتقادی، تنزل پیدا خواهد کرد. تعداد و ترتیب دقیق قواعدی که روششناسی نقد مبتنی بر آنهاست ممکن است وابسته به نوع اثر و رویکرد نوسان داشته باشد. اما در نقد آرای اجتهادی که غالبا مستند به قرآن کریم و سنت است، گام نخست درک روشن از طبقهبندی علوم به اعتباریات و تکوینیات است. مرحله بعد، شناخت پیشینهها، پیشفرضها و لوازم نظریههاست که بدون آن تصور از ماهیت اثر مورد نقد، ناقص خواهد بود. همچنین منتقد باید از خلط انگیزهها با انگیختهها اجتناب کند تا مبادا به جای نقد علمی، به ورطههای منازعات شخصی سقوط کند و در تمام مراحل، از انصاف فاصله نگیرد. علاوه براین، نقد آرای اجتهادی، قواعدی دارد که با نگاه موردی به مسائل فقه، قابل شناسایی است.
خلاصه ماشینی:
"ضعف سند: برخی در فقه برای عدم جواز ازدواج با زنان اهل کتاب به روایت ذیل استدلال کرده اند: عن أحمد عن ابن فضال عن أحمد بن عمر عن درست الواسطی عن علی بن رئاب عن زرارة بن أعین عن أبی جعفر×، قال : لا ینبغی نکاح أهل الکتاب ، قلت : جعلت فداک و أین تحریمه ؟ قال : قوله «و لا تمسکوا بعصم الکوافر» (حر عاملی، ١٤٠٩: ٢٠/ ٥٤٤)؛ زراره گفت : امام صادق × فرمود: نکاح با زنان اهل کتاب شایسته نیست .
وی، در پایان ، احتمال نخســت را تقویت میکند و فتوا به حرام بودن هرگونه همانندی میدهد و دربارٔە احتمال های دیگر مینویسد: حمل هایی که در معنای نبوی یاد شده ، تأویل های بدون شاهدند: اما احتمال دوم ، زیرا روایت علل ، دلالت نمیکند که مراد از همانندی، زن رفتاری مرد باشد، بلکه بیشترین دلالت آن ، این خواهد بود که همانندی به زنان برای مرد، حرام است و این ، ناسازگاری با حرام بودن هر نوع همانندی ندارد و گواه آوردن نبوی، ناسازگاری با فراگیر بودن آن ندارد.
قواعد محاورات و مســلمات فقه : چنان که ملاحظه میگردد، این ادعا که از اطلاق روایت نبوی، نمیشــود رفع ید کرد ادعایی بیش نیســت ، زیرا با وجود روایت ابیخدیجه که صــلاحیت تقیید دارد، چرا باید از حمل مطلق بر مقید امتناع نماییم ؟ افزون بر این ، دفاع از اطلاق آن خلاف ظاهر اســت ، زیرا آنچه به ســند ابیخدیجه از امام صــادق × از پیامبر در بارٔە مخنثان نقل شده ظاهرا همان موردی است که امام باقر به صورت مطلق نقل نموده و هر دو امام × در واقع یک واقعه را به نحو تفصیل و مطلق بیان کرده اند."