چکیده:
آشنایی با مبانی فقهالحدیث، جهت شناخت حقایق و مقاصد مطرح در روایات ضروری است. مفسران نیز همچون متکلمان، محدثان و فقیهان نیازمند به کارگیری این مبانی هستند. ایشان با استناد به همین مبانی، مقصود روایات تفسیری را کشف، و از آن در تبیین کلام خداوند سود می برند. پراکندگی مباحث حدیثی در تفسیر، فرعی بودن مباحث حدیث نسبت به مباحث تفسیری و پرهیز از مباحث نظری صرف، آگاهی از مبانی فقهالحدیثی مفسران و قضاوت درباره آن را دشوار نموده است. پژوهش پیش رو با روش توصیفی- تحلیلی میکوشد تا به استخراج، تبویب و تحلیل مبانی فقهالحدیثی جوادی آملی دست یازد. بر اساس نتیجه حاصل از این پژوهش، مهمترین مبانی فقهالحدیثی ایشان عبارتند از پذیرش نظام چند معنایی روایات، وضع لفظ برای روح معنا، اصالت استعمال الفاظ روایات در معنای حقیقی و توجه به اجتهاد بر اساس روایات. نتیجه این پژوهش در حوزه مطالعات روششناسی تفسیر و نیز مطالعات بنیادین علوم حدیث به ویژه فقهالحدیث کاربرد آشکار دارد.
Awareness of reliable bases of fiqh al-Hadith in order to recognize of significant meanings and purposes of religious tradition is necessary. Exegetists like theologians، scholars of the Hadith and Religious jurisprudence need to apply these bases. They comprehend with the reference of these bases، the intention of interpretative narratives and use them in Interpretation of the Holy Quran. Dispersal of hadith contents in commentary، being a subsidiary of hadith Contents compared to interpretive contents and avoiding purely theoretical issues، making it difficult to comprehend and adjudicate from exegetists' figh al_Hadith bases. The current research endeavors to achieve the extraction، discern and analyzation of Ayatollah Javadi Amoli's figh al_Hadith bases through the descriptive and analytic method. According to the result of this research، the most important of Ayatollah Javadi Amoli's figh al_hadith bases includes of acceptance of multistate system of narrations، setting the word for the main essence، the authenticity of the use of the words of the narrations in the unfeigned sense and Attention to jurisprudence based on narrations. The result of this research has obvious usage both in field of interpretive methodology studies and basic studies of hadith sciences especially in figh al_Hadith.
خلاصه ماشینی:
"نکته مهم در پاسخ به این سؤال، این است که وی، قرآن را تنها در بخش «تفسیر» بی نیاز از روایات دانسته و «تفسیر» از نگاه او، یعنی پردهبرداری از چهره کلامی که بر اساس قانون محاوره، ایراد شده و معنای آن واضح نباشد (همان، 1: 53) و قرآن چون روشن و بدون ابهام است، حتی به تفسیر روایی هم نیاز ندارد (جوادی آملی، قرآن در قرآن، ۱۳۸۸ش، ۳۸۹).
از امام کاظم (ع) نقل شده است که «إن درجات الجنة علی قدر آیات القرآن یقال له اقرأ و ارق فیقرأ ثم یرقی: درجات بهشت برابر با آیات قرآن است به او گفته شود: بخوان و بالا رو، پس میخواند و بالا میرود» (کلینی، ۱۴۰۷ق، 2: 606) مفسر معتقد است این روایت نه به قرائت الفاظ اختصاص دارد و نه مخصوص بهشتیان در جنت است؛ بلکه مفسران ژرفاندیشی که قادرند بین ظاهر و باطن قرآن جمع کنند را نیز شامل می شود (جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۸۸ش، 1: 129؛ سرچشمه اندیشه، ۱۳۸۶ش، 1: 97).
به همین دلیل به عنوان نمونه، فهم روایات ناظر به مشاهده بهشتیان و دوزخیان در معراج پیامبر (ص) را به گونهای که به معنای مشاهده توصیفات یا اسامی آنها باشد، نادرست دانسته و معتقد است این گروه از روایات را مانند روایاتی که دلالت بر شهود انبیا و احوال فرشتگان در معراج دارد، باید بر همان معنای ظاهری ابقا کرد، زیرا با هیچ اصل معقول و مقبول مخالف نیست تا تأویل شوند (همان، سیره رسولاکرم (ص) در قرآن، 1387ش، 9: 84؛ نیز ر."