چکیده:
خبر، یگانه مسیر دستیابی برخی از معارف و آموزه های دین است. از این روی جایگاه بیبدیلی در کشف معارف دین دارد. جایگاه خبر پیوسته به یک شکل نبوده بلکه دچار تغییر شده و نهایتاً تنزل یافته است. خبر واحد (ثقه) ابتداء علم تلقی میشد؛ اما بعدها به دلیل تحولات علمی و فرهنگی، برخی دستیافتن به علم را از راه خبر انکار نمودند. از این رو بیشتر اخبار را ظنی خواندند و عمل به آن را جائز ندانستند. عدم حجیت خبر واحد ثقه برای قرنها، محصول تغییر مفاهیمی همچون علم و ظن و خبر از طریق متکلمان است. پژوهش پیشرو به روش تحقیقی تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانهای گرد آمده است و مساله آن بررسی تنزل جایگاه خبر و ارتباط آن با تغییر مفاهیم علم و ظن و ریشهیابی آن است. نگارنده بر این نگاه است که اولاً جایگاه خبر متاثر از تغییر در مفاهیم علم و ظن، تنزل یافته است. ثانیاً تغییر در این مفاهیم متاثر از ترجمه منطق ارسطویی است. ثالثاً مفاهیم منطقی علم و ظن وخبر و به طبع آن، انکار حجیت خبر واحد ثقه و متواتر، اول بار توسط معتزله مطرح شد و سپس به اندیشه برخی اصولیان شیعه راه یافت. انعکاس چنین تحولاتی ارائه دلیل نقلی بر عدم جواز عمل به ظنون به خصوص خبر واحد و مآلا مستثنی نمودن آن به دلایل دیگر در منابع اصولی است. این دگرگونی ناشی از عدم تمایز میان مفهوم ظن در آیات و مفهوم منطقی آن شکل گرفته است.
Having believed that Hadith Study is suffering from such defects as forgery، distortion، alteration، and paraphrasing، the Hadith scholars have paid much attention to the evaluation of the Hadith's document and text. In this respect، the Hadith scholars have made much use of the study of the narrators in assessing the documents. However، they have taken advantage of such criteria for assessing the text of Hadith as non-opposition to the Qur'an، non-opposition to the definitive tradition، non-opposition to reason، and non-opposition to human knowledge such as jurisprudence، history، and experimental sciences. One of the most important criteria for evaluating Hadith text، which has a long history، is the theologian beliefs. The scholars of the past have so far evaluated and criticized the hadith texts based on the theologian beliefs; however، these theologian beliefs have not yet been conceptualized. Thus، the use of this criterion has always been a concern of chaos، disorder and inappropriateness. This is caused one to criticize Hadith according to their own beliefs and faith. Also، the pathological use of this criterion has not been taken into account so far. This essay first focuses on the conceptualization of the theologian beliefs and then، on the pathology of the use of theological beliefs that are the main purpose of this paper. By examining this، it became clear that every theological belief did not have the merits of the criterion and the measure of evaluation. This paper also identified six disadvantages in the use of theological beliefs in the critique of hadith.
خلاصه ماشینی:
"ثالثا مفاهیم منطقی علم و ظن وخبر و به طبع آن، انکار حجیت خبر واحد ثقه و متواتر، اول بار توسط معتزله مطرح شد و سپس به اندیشه برخی اصولیان شیعه راه یافت.
پس از گذشت چنین دورانی بود که برخی مدعی شدند بدست آوردن علم از طریق خبر ممکن نیست و تنها راه رسیدن به علم، مدرکات حسی است (باقلانی، 1422ق، 1: 97-104؛ سید مرتضی، 1376ش، 5: 2).
انکار حصول علم از طریق خبر و انکار علم بودن خبر واحد و متواتر که از طریق معتزله وارد نظام معرفتی مسلمانان شده و به دیدگاه برخی علمای شیعی ورود پیدا کرده است پایان بخش این مقاله می باشد.
معلوم نیست که شبهه سمنیه اول بار توسط چه کسی مطرح شده اما واضح است که انکار حصول علم از طریق خبر متاثر از معرفت شناسی رواقی است.
از تلاش ابن ابان (م 202 هـ) برای اثبات وجود خبر مفید علم در کتاب «الرد علی البشر المریسی» فهمیده میشود که بشر بشر از متکلمین و حلقه واسط میان مرجئه و معتزله است (صابری، 1388ش، 77).
در میان شیعه اول بار سید مرتضی استدلال به آیات ناهی از ظنون را برای اثبات عدم حجیت ظن و خبر واحد محتمل دانست.
اگرچه میتوان انسداد را مدرک عمل به خبر واحد قرار داد ولی از بیان میرزای قمی چنین تبادر میشود که انسداد کبیر برای اثبات ظنونی که به حجیتش علم نداریم مطرح شده است (همان، 4: 259)."