چکیده:
اگر هدف تعلیم و تربیت را رسیدن به حقیقت فرض کنیم سه پرسش اساسی مطرح میشود: آیا حقیقت چیزی کشف شدنی است؟ آیا حقیقت چیزی واصل شدنی است؟ آیا حقیقت چیزی ساخته شدنی است؟
پس از بیان این سه پرسش اصلی، سوال دیگری بیان میشود که با چه چیزی قرار است به این حقایق دست یابیم؟ نظامهای تربیتی در طول تاریخ در اینکه آیا فلسفه و فلسفیدن در تعلیم و تربیت کودکان لحاظ شود یا نشود، هم نظر نبوده اند. روند تربیت فلسفی کودکان در ایران و جهان در حال رشد بوده و همواره موافقان و مخالفان جدی داشته است. فقدان تربیت فلسفی در کودکان میتواند به جامعه یی خالی از تعمق، انعطاف و پویایی منجر گردد و زمینه رشد جریانهای جزمگرا چون دواعش، سلفیها و تکفیریها را فراهم کند. البته از طرف دیگر اگر مبنای تربیت فلسفیمان صحیح نباشد، ممکن است ما را به جامعه یی متفرد و شک گرا برساند و حتی به کثرت گرایی بدون درک توحید و انکار امور بدیهی همچون خدا منجر گردد. این پژوهش با اشاره به بعضی از آراء فلسفی و نکته های سفارش شده در تربیت فلسفی با تکیه بر قرآن و سخنان معصومان (علیهم السلام) به اهمیت تقوا و ایمان در تربیت فلسفی کودکان پرداخته است
خلاصه ماشینی:
"( 110 ) مسئلهیی که اینجا بیان میشود آن است که چرا باید فرد تربیتشده ارسطو چنان در شهوت کشورگشایی و بسط حکومت خویش گرفتار شود که بخش مهمی از فرهنگها و نژادها را در معرض خطر و انفعال قرار دهد؟ آیا در تربیت فلسفی اسکندر مقدونی، کاستی مشاهده نمیشود؟ این خلاء چه بوده است؟ آیا او یک شهروند و انسان خوب بوده است؟ بیشک منظور فیلسوفی همچون ارسطو این نبوده که شهروند خوب فقط برای آتن و مردم یونان آنهم معطوف به اراده مالکیتجویانه (اعتباری) باشد.
»( 133 ) بنا به تربیت حکیمانه، همه عالم، مظهر اسم حق و بالطبع آیات الهی هستند و کسی میتواند لایههای باطنی و ضمیر آن را بکاود و حکمتها را از آن بیرون بکشد که پایدار در علم و آگاهی درست باشد؛ «آمنا به کل من عند ربنا و ما یذکر إلا أولوالألباب»(آلعمران/7) قرآن و سیره ائمه به ما این نکته را گوشزد میکند پرسشگری (که شیوه ذهن فلسفی است) خوب و پسندیده است؛ چنانکه امام صادق (ع) میفرماید: اولوالالباب کسانی هستند که با تفکر و (تذکر) سر و کار دارند تا آنکه نتیجه حاصل از آن محبت خدا میشود و چون دلها حب خدا را در خود گرفت و پذیرفت دل به حب خدا روشن میگردد و لطف خدا بدان سرعت میگیرد و چون در منزل لطف قرار گرفت (و اسم لطیف الهی را متجلی کرد) از گروه و اهل فواید میشود و چون از گروه و اهل فوائد گشت با حکمت سخن میگوید [..."