چکیده:
در قرن اخیر، امین خولی در مقاله «تفسیر در دایرةالمعارف اسلامی با نگاهی ادبی به قرآن» ضمن ارائه گامهایی متفاوت در تفسیر قرآن، تفسیر ادبی را دگرگون ساخت. او با اصل قرار دادن قرآن به عنوان یک متن ادبی کوشید قواعد فهم متن ادبی را بر قرآن همچون سایر متون پیاده کند.
در این مقاله، تفاوت میان مبانی فکری و روش تفسیری او را که به صورت ممزوج در مقاله خود توضیح داده است، آشکار خواهیم کرد. علاوه بر لزوم فهم ادبی قرآن به مثابه متنی سترگ در زبان عربی به عنوان اساسیترین مبنای فکری امین خولی، امکان فهم قرآن توسط افرادی غیر از عالمان دینی، اعتقاد به تاثیر قرائن پیرامونی همچون عوامل محیطی در فهم قرآن، اعتقاد به تکمعنایی در قرآن و اصل بودن قرآن در برابر قواعد نحوی و بلاغی، از جمله مبانی فکری او به شمار میرود. همچنین لزوم تفسیر موضوعی قرآن کریم، بهرهمندی از علوم قرآنی در فهم قرآن کریم، توجه به تاریخ و فرهنگ عصر نزول، پژوهش در معنای واژگان، مطالعه و بررسی عبارات و جملات و بهرهگیری از دو علم روانشناسی و جامعهشناسی در تفسیر، از مراحل تفسیر ادبی قرآن به باور اوست. بر این اساس، پیاده کردن قواعد فهم متن ادبی بر قرآن، موجب شکوفایی تفسیر در زمینههای پژوهش واژگان، زیباییشناسی عبارات قرآنی با تعریف متفاوت علم بلاغت و بهرهگیری از علم روانشناسی در فهم تفاوتهای بیان قرآن در انتقال مفاهیم به مخاطب شده است. هرچند در نظر نگرفتن تفاوتهای قرآن با متن ادبی به عنوان متنی الهی و تصور انطباق کامل آنها، موجب دستیابی به نتایج نادرست به ویژه در آثار شاگردان امین خولی گردیده است.
خلاصه ماشینی:
"به نظر میرسد که تأثیرگذارترین و مهمترین روش تفسیر ادبی، تفسیر موضوعی و جمع کاربردهای قرآنی واژگان است (رومی، 1418: 3/949)؛ برای مثال، خولی در بحث از نزول قرآن در ماه مبارک رمضان، با جمع سایر کاربردهای واژۀ نزول در قرآن، محدود کردن معنای این واژه به معنای مادی جابهجایی و سقوط را در قرآن نادرست دانسته، معتقد است که این واژه گاه در مورد امور محسوسی همچون آهن و لباس نیز به کار رفته، حال آنکه جابهجایی و یا سقوط از بالا به سمت زمین در مورد آنها روی نداده است.
البته باید در نظر داشت که امین خولی در مجموعۀ تفسیر موضوعی خود اغلب چنین پژوهش جامعی را در معنای واژگان انجام نداده و به همین دلیل، مورد نقد فهد رومی قرار گرفته است، هرچند کامل سعفان تلاش کرده که علت این امر را اقتضای شفاهی بودن این تفاسیر که در قالب چند سخنرانی از سوی خولی بوده، بداند (رومی، 1418: 3/923).
در این مطالعه، مفسر «از علوم ادبی همچون نحو، بلاغت و نظایر آنها کمک میگیرد، اما نه به این مفهوم که کار نحو ذاتا مقصود و مراد وی باشد و یا رنگی باشد که به تفسیر صبغۀ ادبی بدهد، بلکه علم نحو باید به عنوان یکی از ابزارهای بیان و تعیین معنا تلقی شود و از طریق آن، دربارۀ هماهنگی معانی قرائات مختلف از یک آیه و به هم پیوستن کاربردهای مشابه در قرآن اندیشهورزی کند» (خولی، 1933: 5/372).
نکات مورد اشارۀ تفسیر قرآن از منظر امین خولی، قابل تقسیمبندی به این موارد است: لزوم تفسیر موضوعی قرآن کریم، بهرهمندی از علوم قرآنی در فهم قرآن کریم، توجه به تاریخ و فرهنگ عصر نزول، پژوهش در معنای واژگان، مطالعه و بررسی عبارات و جملات، بهرهگیری از دو علم روانشناسی و جامعهشناسی در تفسیر."