چکیده:
درخصوص اینکه «جرم» مفهومی رئالیستی است یا ایدهآلیستی، مکاتب مختلفی شکل گرفته است؛ برخی مکاتب، رویکردی رئالیستی، برخی، رویکردی ایدهآلیستی و گروهی رویکردی ترکیبی در این خصوص برگزیدهاند.این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی رویکرد حکمت اسلامی به هستی جرم با تأکید بر اندیشهی علامه طباطبایی و مقایسهی آن با سایر رویکردها پرداخته است. در چارچوب رئالیسم انتقادی حکمت اسلامی میتوان با استفاده از عقل عملی، اولاً به هویت معنادار کنشهای مجرمانه پی برد و ثانیاً باتوجهبه کمال شناساییشده توسط عقل نظری، اقدام به تعیین مصادیق افعال مجرمانه کرد. عقل عملی با حفظ هویت معرفتی خود، به تناسب اهدافی که با کمک عقل نظری بر صحت آنها داوری میکند، مفهوم «جرم» را اعتبار میکند. حضور عقل عملی مانع از این میشود که دانشمند علوم اجتماعی در ظرف واقعیتهای موجود و آنچه فهم عرفی نامیده میشود، محصور بماند. ازطرفدیگر، مفهوم «جرم» نهتنها تحتتأثیر گروه حاکم بر جامعه، بلکه تحتتأثیر منافع گروه انتقادکننده نیز قرار نمیگیرد، زیرا این رویکرد بهگونهای روشمند درپی شناخت حقیقت است.
خلاصه ماشینی:
جرم، از رئالیسم تا ایدهآلیسم؛ هستیشناسی جرم براساس رئالیسم انتقادی حکمت اسلامی مجتبی جاویدی چکیده درخصوص اینکه «جرم» مفهومی رئالیستی است یا ایدهآلیستی، مکاتب مختلفی شکل گرفته است؛ برخی مکاتب، رویکردی رئالیستی، برخی، رویکردی ایدهآلیستی و گروهی رویکردی ترکیبی در این خصوص برگزیدهاند.
حال سؤال آن است که رویکرد حکمت اسلامی به «جرم» چگونه است؟ آیا رئالیسم مطرح در حکمت اسلامی ظرفیت استفاده در امور اعتباری و بهصورتخاص، «جرم» را داراست؟ آیا «جرم» که مفهومی اعتباری است، دارای ماهیتی رئالیستی است؟ در صورت پاسخ مثبت به این سؤال، واقعیت جرم چگونه توجیه میشود؟ همچنین تبیین هستی جرم در پرتو رئالیسم انتقادی حکمت اسلامی چه ثمرات و نتایجی دارد؟ با وجود شواهد فراوان در اندیشهی علامه مبنیبر اعتقاد ایشان به رئالیسم، عدهای ایشان را بهخاطر طرح موضوع اعتباریات، ایدهآلیست دانستهاند و معتقدند که علامه با بیان اینکه اعتباریات، مطابق و مابازایی در عالم خارج ندارند و تنها، ساختههای ذهنیاند که برای رفع احتیاجات انسان وضع شدهاند، ضدواقعگراست (به عنوان مثال ن.
اشیاء در لایهی بالفعل و لایهی واقعی (کموبیش) مستقل از علم ما درمورد آنها وجود دارند و عمل میکنند (معنای رئالیسم) و ازطرفدیگر، ازلحاظ هستیشناسی، تحویلپذیر به یکدیگر نیستند، پژوهش علمی را نمیتوان تنها در سطح حوادث بالفعل و مشاهدهپذیر انجام داد (معنای استعلایی)؛ ازاینرو، رئالیسم استعلایی، اصل را بر این فرض مسلم قرار میدهد که موضوع تحلیل علمی باید همین سازوکارها، ساختارها، نیروها و گرایشهایی باشد که در لایهی واقعی عمل میکند و ازاینرو، تبیین پدیدههای بالفعل نیازمند کوششی است که بر شکاف موجود بین لایهی واقعی و لایهی بالفعل پلی بزند (11، به نقل از: 38، ص: 49).