چکیده:
در نتیجه رویدادها و تحولات ژئوپلیتیک منطقهای و ژئواستراتژیک قدرتهای فرامنطقهای از اوایل قرن بیستویکم به این سو، موازنه منطقهای در راستای منافع ایران و به ضرر عربستان سعودی تغییر پیدا کرده است. این وضعیت، در کنار تحولات داخلی عربستان بهویژه به قدرت رسیدن رهبران جدید در این کشور، سعودیها را به سوی این درک و نگرش از تحولات منطقه سوق داده است که اگر نقش و نفوذ رو به افزایش ایران در چارچوب راهبرد موازنهسازی مجدد، کنترل و مهار نشود، نظم آینده غرب آسیا، ایرانمحور خواهد بود. به همین دلیل، ریاض در قالب سیاستی تهاجمی، رویکرد موازنهسازی مجدد در برابر ایران را در چارچوب سه راهبرد موازنهسازی سخت، موازنهسازی برونگرا و موازنهسازی درونگرا دنبال میکند.
Due to geopolitical and regional developments and geo-strategic changes of the extra regional powers in the aftermath of the beginning of the 21st century، the regional balance has been changed in favor of Iran and to the detriment of Saudi Arabia. This situation along with the domestic developments of Saudi Arabia including its new leadership have led to the understanding that if Iran's continuous influence would not be contained based on policy of rebuilding a regional balance، the future order of the West Asia should be Iran oriented order. Therefore، Riyadh has adopted an offensive policy and pursues the said policy absorbing three strategies of hardware balance، external balance and internal balance.
خلاصه ماشینی:
نظم امنیتی غرب آسیا از زمان حمله آمریکا به افغانستان و عراق و در نتیجه تحولات ژئوپلیتیکی منطقه ای و ژئواستراتژیکی قدرت های فرامنطقه ای متعاقب آن ، دستخوش تحول و وارد فرایند گذار شده است ؛ به گونه ای که ریشه های تنش فعلی در روابط ایران و عربستان را باید در این تحول جستجو نمود.
این وضعیت ، در کنار تحولات داخلی عربستان و روی کار آمدن رهبران جدید در این کشور، سعودی ها را به سوی این درک و نگرش از تحولات منطقه سوق داده است که اگر نقش و نفوذ رو به افزایش ایران در چارچوب راهبرد موازنه سازی مجدد کنترل و مهار نشود، نظم آینده غرب آسیا، ایران محور خواهد بود.
از منظر ژئوپلیتیکی ، مبنای سیاست تهاجمی فعلی عربستان در قبال ایران را باید در روند تحولات جنگ عراق (٢٠٠٣)، جنگ حزب الله و اسرائیل (٢٠٠٦)، انقلاب های عربی و جنگ داخلی سوریه (٢٠١١)، ظهور داعش (٢٠١٤) و جنگ یمن (٢٠١٥) و تأثیر همه این ها بر توازن منطقه ای جستجو کرد.
انفعال بی سابقه آمریکا در غرب آسیا و تغییر جهت راهبردی آن به شرق این قاره برای رقابت با چین در دوره اوباما و در مقابل ، ورود روسیه به معادلات غرب آسیا به ویژه به شکل نظامی در سوریه ، دو تحولی بودند که در چارچوب تأثیر آن ها بر منطق رقابت های منطقه ای ، به سود ایران و به ضرر عربستان سعودی پیش رفت ، هرچند سعودی ها با جلب حمایت دولت ترامپ تلاش می کنند روند معکوسی در تحولات سال های گذشته ایجاد نماید.