چکیده:
اگر دیوان اشعار حافظ را بررسی کنیم، درخواهیم یافت که او آثار بیشتر شاعران دیگر را خوانده و بسیاری از اشعار خود را به استقبال آنان سرودهاست. علاوه بر این، برخی از مضامین و ابیات و مصرعهای شاعران پیشین و همعصر خود را لابهلای اشعار خویش گنجاندهاست. در این مقاله، منحصراً مصرعهایی تحلیل و مقایسۀ شده که حافظ بدون کمترین دخل و تصرفی، تضمین کردهاست. وقتی حافظ مصرعی را از یک شاعر تضمین کرده، گویی مصرع دیگر شاعر را نپسندیده یا مصرع خود را مناسبتر دیدهاست. او با تغییر یک مصرع و تضمین مصرع دیگر، در اغلب موارد، معنی جدیدی برای مصرع تضمینشده خلق کرده و با جابهجایی مصرعها در بیشتر موارد، موسیقی کناری و درونی مصرع را افزایش دادهاست. اگرچه گاهی مصرعهای غیرغزلی دیگران را در غزل تضمین کرده، در اکثر مواقع، تجانس مصرع تضمینشده در شعر حافظ طبیعیتر از شعر مبدأ است. با اینکه حافظ آگاهانه سعی کرده زیباترین و برجستهترین مصرعهای شاعران را تضمین کند، در غالب موارد، به آن مصرع جانی دوباره بخشیده و موجب اعتلای همهجانبۀ آنها شدهاست.
If we Study the poetry of Hafez، we will find that he has composed many of his poems to welcome other poets. In addition، he has included some of the themes، lines and hemistiches of previous and contemporary poets in his poetry. Only the hemistiches that Hafez has borrowed and used in his poems with no manipulation are analyzed in present essay. He has likely borrowed a hemistich from a line of another poet and didn't prefer using the other hemistich or has composed a better one to complete the line. So، borrowing a hemistich and changing the other، he has created a new meaning for the borrowed hemistich، and has increased the inner and lateral rhyming patterns of the poem through substituting of hemistiches. Although he has sometimes borrowed from the other poets' non-lyrical hemistiches، they seem more natural and interpretative in his poems than in their origins. However Hafez has deliberately tried to borrow the finest and the most outstanding hemistiches of the other poets، but he has، in many cases، given a new life and meaning to them and has promoted them in quality.
خلاصه ماشینی:
نموده ای که دگر عهـد مـیکنـد بـا مـا مکن حکایت عهدش که سست بنیـاد اسـت نصیحتی که کنم یاد گیـر و بعـد از مـن بگوی راست که ایـنم ز اوحـدی یـاد اسـت (همان ، ١٣٧٢: ٦٨) لذا حافظ ، به جای «دنیا» که در بیت اوحدی آمده ، ترجیح داده از کلماتی مانند «عهد» و «سست بنیاد» استفاده کند؛ زیرا این کلمات در یک بیت مانده به آخر بیت اوحدی آمده کـه حافظ آن ها را در مصرع اول بیت خود «حل » کرده است .
یگانه تفاوت در دو مصرع ، ایـن اسـت که بیت حافظ در مقطع غزل آمده ، لاجرم تخلص شاعر در آن ذکر شده ، اما خواجو به جای نام شعری خود، از «من » استفاده کرده است .
١. در این بخش ، حافظ مصرع های اول اشعار دیگران را به مصرع دوم اشعار خـود انتقال داده و در بیشتر موارد، مصرع بدون قافیه و ردیف مبدأ را بـا قافیـه و ردیـف قالـب شعری خود هم آهنگ ساخته است .
چنان که انتظار مـیرفـت ، در ایـن بخـش حافظ تقریبا موفق عمل کرده ، اما چون گاهی مصرع اول اشعار مبدأ در مطلع غزل حـافظ آمده (هر دو مصرع هم قافیه اند) یا قافیه و ردیف قویتری دارنـد، لاجـرم در بعضـی مـوارد حافظ توفیقی نداشته است .
٤. در این بخش ، حافظ آگاهانه بیش از نیمی از مصرع های تضمین شده را از مطلع اشعار مبـدأ گرفتـه و در مقطع غزل خود جای داده است .