چکیده:
ژان پل سارتر یکی از متفکران و فیلسوفان قرن بیستم است که از نمایش نامه به عنوان زمینه ای جهت ارائه ی اندیشه های ایدئولوژیکی و اجتماعی خود استفاده می کند. او در نمایش نامه هایش به مسائلی نظیر ماهیت، وجود، دیگری، آزادی، انتخاب، عدالت و مسئولیت می پردازد؛ و برای آنکه در نمایش نامه هایش مسائلی نظیر آزادی و انتخاب را جهت نیل به سعادت انسان مدرن تبیین کند، لذا عنصر خشونت را به مثابه ی یک راهکار، پیشنهاد می دهد.
خشونت اساسا یکی از کلیدواژگان اصلی آثار نمایشی سارتر است که در بیشتر نمایش نامه هایش به آن می پردازد. انسان مدرن برای رهایی از جبر و اسارت، جلوگیری از سرکوبی و مقابله با زور، و تحمیل شرایط باید اقدام به انتخاب کرده و حتی برای تحقق آزادی گاهی باید به خشونت دست بزند. از این رو می توان گفت که خشونت از منظر سارتر، ارتباط تنگاتنگی با مسئولیت و انتخاب انسان قرن بیستم دارد که می تواند او را به آزادی برساند.
مقاله ی پیش رو قصد دارد که با نگاهی توصیفی- تحلیلی و با روش کتابخانه ای به روابط متقابل خشونت در ایجاد انتخاب و آزادی انسان بر مبنای آراء اگزیستانسیالیستی سارتر در دو نمایش نامه ی «مرده های بی کفن و دفن» و «گوشه نشینان آلتونا» بپردازد. در این پژوهش که با عنوان «گفتمان خشونت در آثار نمایشی سارتر» عرضه می شود، ابتدا به معرفی و جایگاه عنصر خشونت در آثار نمایشی سارتر پرداخته، سپس بر بررسی این پدیده در دو نمایش نامه ی مزبور متمرکز شده و سپس در مبحث نتیجه گیری به ضرورت خشونت و چگونگی ارتباط آن با انتخاب و آزادی انسان پرداخته می شود و در نهایت اینکه پیشنهاد گفتمان خشونت که محصول آراء سارتر برای انسان آشوب زده از جنگ جهانی بود، برای فضای نمایش نامه نویسی قرن بیست ویکم و انسان محصور در جنگ های هسته ای و اطلاعاتی نیز همچنان جوابگو است یا خیر؟!