چکیده:
مقاله حاضر مروری نقادانه بر کتاب آشنایی با فلسفه علم است. اهمیت این کتاب از این جهت است که شاید اولین کتاب تالیفی در این زمینه باشد و نیز آنچه در مقدمه کتاب آمده است می تواند بر اهمیت بررسی آن بیفزاید: می توان از این کتاب به عنوان کتاب درسی استفاده کرد و حتی می تواند جنبه خود آموز نیز داشته باشد. در این مرور، ابتدائا مطالب کتاب از نظر محتوایی مورد توجه قرار می گیرد: نحوه ورود و وزنی که به هر یک از مباحث داده شده است نظیر استقرا، روش شناسی ها و واقعگرایی؛ ابهام یا روشنی آنها مد نظر است. پس از آن به برخی نکاتی که برای کتاب درسی لازم است و کتاب فاقد آن است پرداخته شده است؛ نظیر نیاز به مثالهایی ازتاریخ علم، خلاصه هر فصل و سوالاتی برای تامل بیشتر و برخی نکات شکلی دیگر. در نهایت جمع بندی و ارزیابی کلی نسبت به کتاب و اهداف آن صورت گرفته است.
خلاصه ماشینی:
در این مرور، ابتدائا مطالـب کتاب از نظر محتوایی مورد توجه قرار می گیرد: نحوه ورود و وزنی کـه بـه هـر یـک از مباحث داده شده است نظیر استقرا، روش شناسی ها و واقع گرایی ؛ ابهام یا روشنی آنها مد نظر است .
شاید بهتر بود به جای اختصاص شماره های فرعی و عناوینی برای فلسفه و علـم که روی هم ٥-٤ صفحه است ، مطالب ذیل این دو عنوان را به صـورت مقدمـه ای بـرای ورود به بحث فلسفه علم می آورد.
٤- فصل سوم روش شناسی علم است که در ٦ بند تنظیم شده و مفصـل تـرین فصـل کتاب است و به ترتیب به پوزیتویست های منطقی ، ابطال گرایان ، لاکاتوش ، کوهن ( و یا به تعبیر کتاب کوون )، برساخت گرایان اجتماعی و بیز گرایان (Bayesianism) اختصاص یافتـه است که در هر قسمت مقدمتا کلیاتی درباره افراد و یا نحوه شکل گیری این رویکردها ارائه می شود و بعد به ترتیب به بررسی تفصـیلی تـر روش شناسـی شـان مبـادرت مـی شـود.
بهر حال همانطور که در کتاب نیز آمده است ایـن مباحـث بسیار جدید است و شاید در کتابهای درسی فلسفه علم بعد از این آورده شود، اما در کتب ترجمه شده فعلی چنین مبحثی موجود نیست .
البته ممکن است گفته شود برای دانشجویانی که با علم تجربی آشنایی زیادی ندارند استفاده از این نمونه های تاریخی کار را دشوار می کنـد، بـه همین جهت از ارائه این مثال ها خـود داری شـده اسـت .