چکیده:
از خودگروی روانشناختی تقریرهای گوناگونی ارائه شده و در هر یک از آنها بر ویژگی خاصی تأکید شده است؛ در تقریر آین بر بازگشت «هدف و منفعت به فاعل فعل»، در تقریر پویمن بر «بازگشت رضایت به فاعل فعل»، در تقریر ریچلز بر عنصر «خودخواهی» و در تقریر هولمز بر «انگیزه» و «حب ذات» تصریح و تأکید شده است. عناصر یادشده به ظاهر در فلسفۀ ملاصدرا حضور دارند؛ چنانکه ملاصدرا در نظریۀ غایت از «حب ذات» و « ارجاع همۀ غایات به فاعل» سخن میگوید.پرسش پایۀ این جُستار عبارت است از اینکه آیا «ارجاع همۀ غایات به فاعل» و «حب ذات» در فلسفۀ ملاصدرا مؤید و قرینهای بر خودگروی روانشناختی است؟ یافتۀاین پژوهش به این قرار است که با واکاوی دقیق «غایت» به طور عام و «انگیزه» به طور خاص، «خودخواهی»، و «فضیلت» میتوان گفت که فلسفۀ صدرایی مؤید نظریۀ خودگروی روانشناختی نیست. گفتنی است که این پژوهش مسبوق به پیشینهای نیست.
There are several versions of psychological egoism، and each emphasizes some specific issue. This issue، in the Ayn’s version، is the reflection of the subject’s benefit to him. In Pojman's version، it is the reflection of the subject’s satisfaction to him. In Richards's remark، selfishness، and in Holmes's statement، motivation and self-love have been emphasized. All the aforementioned elements are present in the Mulla Sadra’s philosophy; as، in his explanation of the purpose theory، he speaks of self-love and the reflection of all purposes to the subject. The main question is: is، in the Mulla Sadra’s philosophy، the reflection of all purposes to the subject and self-love in favor of psychological egoism? The findings are: considering concepts such as purpose (in its general meaning)، motivation (in its particular sense)، selfishness and virtue، one can say the Sadra’s Philosophy is not in favor of the theory of psychological egoism.
خلاصه ماشینی:
"از نظر ملاصدرا هم هر انسانی در فعلش دنبال کمال و منفعت خویش است و دو مؤلفۀ «ارجاع همه غایات فعل به فاعل » و «حب ذات » مؤید آن است و حب ذات سر از خودخواهی در می آورد اما خودخواهی ای که در فلسفۀ ملاصدرا در قالب «حب ذات » مطرح شده لزوما خودخواهی مذموم و خودخواهی ویرانگر دگرگرایی نیست ، بلکه می تواند خودخواهی پسندیده ای باشد که با ایثار و احسان همراه است و این متفاوت از خودخواهی در تقریر خودگروی روان شناختی ریچلز است .
در سه تقریر آین ، پویمن ، و هولمز از خودگروی روان شناختی به ترتیب بیان شده : «از هدف فعل به خود شخص فاعل برمی گردد و بحسب اخلاقی منفعت یک فعل باید به صاحب آن فعل برگردد»؛ «هر فعلی را در نظر بگیریم صرفا برای تأمین رضایت فاعل فعل و به تعبیری به حداکثر رساندن منفعت او انجام می گیرد»؛ «کردار ما همواره متأثر از یک انگیزه است و آن انگیزه چیزی نیست جز حب ذات و ما نمی توانیم آگاهانه غایتی غیر از خیر خودمان را دنبال کنیم ».
و هرسه تقریر یاد شده مؤلفۀ «علت غایی » و به تعبیری : «انگیزه » را نشانه رفته اند و گفته اند: انگیزه هر رفتاری و منفعت آن به شخص فاعل بر می گردد؛ بنابر این تقریرها، می توان خودگروی توصیفی ، یعنی خودگروی روان شناختی را در فلسفۀ ملاصدرا سراغ گرفت ؛ بنابرآنکه ملاصدرا هم همانند خودگرایان معتقد است : هر انسانی خود و کمالاتش را دوست دارد و هدف و منفعت فعل به شخص فاعل برمی گردد.
’ Ethics as First Philosophy and Religion’ in: The Face of the Other and the Trace of God,Essays on the Philosophy of Emmanuel Levinas, edited by Jeffrey Bloechl, New York, Fordham University Press."