چکیده:
مهمترین منبع قانونگذاری در حکومت اسلامی احکام اسلام است. ازسویدیگر، یکی از مهمترین اهداف حکومت در قانونگذاری اقامه عدالت در جامعه است. در این مقاله چهار نقش برای عدالت در قانونگذاری ترسیم شده است: نخست اینکه، آیا رعایت عدالت ماهوی در قانونگذاری لازم است و آیا عدالت درکنار احکام اسلام، دغدغهای مستقل از دغدغه اجرای احکام برای قانونگذار ایجاد میکند؟ دوم اینکه، عدالت چه نقشی در تعیین فتوای معیار در قانونگذاری دارد؟ سوم اینکه، عدالت چه نقشی در قانونی کردن حکم شرعی دارد، بدین معنا که اگر قانونی کردن حکم شرعی، در شرایط زمانه، ظالمانه مینمود، چه باید کرد؟ و چهارم اینکه، عدالت در تزاحم با دیگر مقاصد شریعت و دیگر اهداف حکومت چه جایگاهی دارد؟ روش این مقاله تحلیلی و با فرض مبنای ولایت مطلقه فقیه است. فقه سنی و مباحث حقوقی در این مقاله نقش پررنگی ندارند. این بحث یکی از مباحث فقه قانونگذاری است.
The most important source for legislation in Islāmic government is the rulings of Islām. And، one of the most important legislation goals of Islāmic state is the establishment of social justice. This essay inquires about four roles of Justice in legislation. Firstly، is it necessary to observe inherent justice in legislation? And، dose Justice، beside and alongside the concern for enforcement of Islāmic rulings، engenders another concern for legislator? Secondly، what is the role of Justice in locating a criterion for Fatwā in legislating? Thirdly، what is the role of Justice in legalizing Islāmic canon law? What if legalizing a specific ruling portrays to be unjust? Fourthly، what if Justice conflicts with other goals of state or Objectives of Shariʿah? This essay uses an analytical method based on "Absolute Jurist's Authority" theory. Sunnī Fiqh and Juridical issues do not have a notable role in this essay. This essay falls under the Fiqh of legislation.
خلاصه ماشینی:
"در این مقاله چهار نقش برای عدالت در قانونگذاری ترسیم شده است: نخست اینکه، آیا رعایت عدالت ماهوی در قانونگذاری لازم است و آیا عدالت درکنار احکام اسلام، دغدغهای مستقل از دغدغۀ اجرای احکام برای قانونگذار ایجاد میکند؟ دوم اینکه، عدالت چه نقشی در تعیین فتوای معیار در قانونگذاری دارد؟ سوم اینکه، عدالت چه نقشی در قانونی کردن حکم شرعی دارد، بدین معنا که اگر قانونی کردن حکم شرعی، در شرایط زمانه، ظالمانه مینمود، چه باید کرد؟ و چهارم اینکه، عدالت در تزاحم با دیگر مقاصد شریعت و دیگر اهداف حکومت چه جایگاهی دارد؟ روش این مقاله تحلیلی و با فرض مبنای ولایت مطلقۀ فقیه است.
نسبت وضع قانون براساس احکام شرعی و رعایت عدالت در قانون در قرآن کریم و حتی در روایات، تعبیری مانند قانونگذاری براساس احکام شرعی یا عادلانه نیامده است تا نسبت ایندو در آن بررسی شود، ولی تعبیر حکم کردن (یا مانند آن) به آنچه خدا نازل فرموده، درکنار حکم کردن به عدل یا عمل به عدل در برخی آیات وارد شده است؛ بنابراین، باتوجهبه دو نکتۀ زیر میتوانیم از این آیات برای غرض خود ـ یعنی قانونگذاری ـ بهره گیریم: نخست اینکه، از پیشفرضهای مقالۀ پیشرو این است که قانون میتواند (بلکه در موارد اختلاف فتوا، لازم است) بهصورت حکم ولایی صادر شود تا جواز الزام همگان به آن برای حکومت حاصل شود؛ دوم اینکه، تعبیر «کتاب» و «آنچه خدا نازل فرموده»، بیشک، احکام شریعت را دربر میگیرد."