چکیده:
ورود اقوام کوچروی سکایی به کشمکشهای سیاسی و نظامی غرب آسیا در هزارهی اول ق.م. تأثیرات عمیقی بر روابط فرهنگی، سیاسی و نظامی اقوام مختلف حاضر در این حوزهی جغرافیایی گذاشت. چنین ورود و هجومی با گزارشات تاریخی و همچنین مدارک باستانشناختی قابل بررسی است. در پژوهش حاضر با استفاده از نتایج کاوش باستانشناختی گورستان خرمآباد مشگینشهر (استان اردبیل)، حضور اقوام سکایی در شمالغرب ایران مورد بحث و بررسی قرار گرفته و به تبیین آن پرداخته شده است. با وجود اینکه سابقاً بحثهایی در مورد محوطهی زیویه و انتساب آن به این اقوام شده، ولی همچنان یکی از مهمترین مشکلات و ضروریات مطالعات سکاشناسی، فقدان اطلاعات باستانشناختی از این اقوام در شمالغرب ایران است. مقالهی حاضر با درک چنین ضروریتی، بهصورت توصیفی-تحلیلی، با استناد به دادههای میدانی باستانشناختی و با رویکردی مقایسهای انجام پذیرفته است. هدف از چنین پژوهشی، تببین حضور این اقوام و همچنین رسیدن بهدرکی روشن از دادههای مختص به آنها در حوزهی شرقی شمالغرب ایران است. برای مطالعه در باب چنین موضوعی آنچه که مهم بهنظر میرسد، شناخت ویژگیهای مختص اقوام سکایی در شمالغرب ایران است. مهمترین شاخصههای باستانشناختی این اقوام در شمالغرب ایران چیست؟ با کدام دادهها میتوان حضور ایشان را تبیین نمود؟ دادههای محوطهی مورد بحث، با یافتههای باستانشناختی کدام حوزهها قابلمقایسه است؟ این پرسشها و مجهولات این چنینی و پاسخ به آنها میتواند درک روشنی از حضور اقوام سکایی در شمالغرب ایران را فراهم سازد و مهمتر از همه، میتواند پیشزمینهی مناسبی را برای مطالعات سکاشناسی فراهم سازد. پژوهش حاضر، نشانگر وجود یک ارتباط فرهنگی نزدیکی بین دادههای سکایی شمالغرب ایران و یافتههای مربوط به این اقوام در مناطق همجوار است. بسیاری از یافتههای سکایی نواحی قفقاز و همچنین نواحی مختلف آسیای میانه و مرکزی را میتوان در مقام مقایسه با یافتههای سکایی گورستان خرمآباد مشگینشهر بدانها اشاره نمود.
خلاصه ماشینی:
در حـوزه ي شـرقي شـمال غرب ايـران ، يعنـي اسـتان اردبيـل تاکنـون کورگان هايـي کـه آثـار مشـابهي بـه داده هــاي گورســتان خرم آبــاد را داشــته باشــد، به دســت نيامــده اســت ، ولــي در بخــش غربــي ايــن حــوزه کــه بــه مناطــق تحت نفــوذ اقــوام ســکايي نزديک تــر اســت ، گذشــته از زيويــه ، از حسـنلو دهنه هايـي از برنـز و اسـتخوان از انـواع سـکايي به دسـت آمـده اسـت (:١٩٦٤ ,Dyson ٣ .
نمونه هـاي بسـياري شـبيه بـه آن هـا از بســياري از محوطه هــاي ســکايي از شــمال مغولســتان ، منطقــه ي تــووا، جنــوب ســيبري و روســيه ، منطقــه ي ســير دريــا و آمودريــا (تصويــر ٧: شــماره ي ٥)، ناحيــه ي آلتــاي (تصويــر ٧: شــماره ي ٣)، شــمال قفقــاز (تصويــر ٧: شــماره هاي ١ و ٢) و منطقــه ي کريمــه (تصويــر ٧: شـماره ي ٤)، جنـوب اکرايـن و جنـوب شـرق اروپـا يـا شـمال دريـاي سـياه به دسـت آمدنـد و بـا برخــي از نمونــه ي ســرپيکان هاي ايــن گورســتان قابل قياس انــد (fg ١٤ :١٩٩٥ ,Petrenko 9; Melyukova, 1995: p.
303 fg 3 دهنه هــاي جالــب توجــه نــوع ســکايي کــه بــا روش قالب گيــري و به صــورت منحنــي و به گونــه اي کــه يــک ســر آن هــا به صــورت مســبک به شــکل ســر يــک اســب درآمــده ، از ديگــر يافته هــاي نــوع ســکايي اســت (تصويــر ٦: شــماره ي ١١) کــه نمونه هــاي بســياري شـبيه بـه آن هـا از محوطه هـاي مختلـف سـکايي به دسـت آمـده اسـت (تصويـر ٩)، (Barnett & Curtis, 1974: 121; Tokyo, 1991: 46, no.
درون ايـن نقـوش دايـره اي، بـا خميـره ي سـفيد رنگـي پـر شـده کـه ايـن عمـل يکي از ســنت هاي ســفالگري ســکايي اســت کــه نمونه هايــي از آن هــا در محوطه هــاي ســکايي شـمال قفقـاز نيـز قابل مشـاهده اسـت (تصويـر ٨، شـماره ي ١٨)، (١٧-١٦ :١٩٩٥ ,Petrenko .