چکیده:
بدلیل بلند پروازی های سازمان های امروزی، ظرافتهای ساده مدیریت از اهمیت بسزایی برخوردار شده اند. مدیران هوشمند می دانند که افراد مافوقشان اغلب قوانین، اهداف، سیاست ها و رویکردهای رسمی را به هنگام اتخاد تصمیمات مهمی چون استخدام، اخراج، ارتقاء، انتقال و افزایش دستمزدها نادیده می گیرند.
خلاصه ماشینی:
"گیتز در سال دوم تحصیل خود در دانشگاه هاروارد ترک تحصیل کرد زیرا موفق به شناخت و درک الگوهای تغییری در صنعت نرمافزاری شده بود که کاملا از دید دیگران که تصور میکردند نرمافزارها همیشه باقی خواهند ماند پوشیده مانده بود.
گیتز با پی بردن به طبیت پیچیدهء سیستمهای عامل در دههء 1970 با خرید سیستمهای موجود و اصلاح آنها به گسترش برنامهء Ms. Dos پرداخت او برنامهء Ms. Dos را به آی بی ام ( IBM فروخت اما حق کپی برای مایکروسافت محفوظ نگهداشت و به شرکت خود اجازه داد تا دارندهء استاندارد این صنعت برای سالیان متوالی باشد.
او پس از به پایان رساندن این مرحله قادر به انجام یک تصمیمگیری روشنفکرانه بود که بر پایهء آن میتوانست از خود بپرسد: «اکنون احساس من دربارهء این شرکت چیست؟»درک الگوها و منطق نمایانگر فرآیندی از درک واقعیتها است که افراد را از تصمیمگیریهای شتابزده منع میکند.
در یکی از این دوشنبهها،در حالی که آرنولد به طرف اطاقی میرفت که هر پنج معاون آنجا منتظر او بودند یادآوری نمود که از دلایل دستیابی او به همهء اهداف از پیشین تعیین شده خویش این است که او برای 5 سال پیاپی مدیر آنها بوده است و سپس به ادامهء جلسه دو ساعتهء خویش پرداخت.
شیوهء سوم،مفهومی است که مشخص میکند چگونه درک الگوها و شناخت اشارات میتوانند برای دستیابی به ویژگیهای دیگر روشنفکری تعامل داشته باشند و شیوهء چهارم،نشانگر یک الگوی علل و معلولی است که نشان میدهد چگونه روشنفکری میتواند در تلاشهای توسعهء سازمانی و موفقیت در شغل اهمیت داشته باشد..."