چکیده:
دربار سلجوقیان که تجربههای دیوانی ازجمله تشکیلات شاعر درباری را از غزنویان به ارث برده بود، در اوج قدرت این سلسله به محل مناسبی برای رشد و نیز استفاده از این روند برای تبلیغ مقاصد سیاسی حاکمیت تبدیل شد. پس از فروپاشی سلطنت سنجر در خراسان، حاکمیت مقتدراﻧﮥ خاندان ایلدگز در عراق عجم باعث مهاجرت شاعران این خطه، ازجمله فاریابی (ف۵۹۸ق/1201م)، به غرب ایران شد. این شاعر با پیوستن به دربار قزلارسلان (582تا58۷/1186تا1191م) و جانشین وی ابوبکر (588تا۶۰۷ق/1192تا1210م)، در راستای تبلیغ دیدگاههای سیاسی این خاندان آنها را مدح کرد که این درواقع بازتولید مشروعیت حاکمیت آنها بود. این مقاله درصدد است با رویکردی جدید به نقش شاعران درباری، در خلال طرح ارزش تاریخی دیوان فاریابی، با تعمق در مدایح شاعر و در خلال کشف روح زمانه، چیستی مبانی مشروعیت حاکمیت را در دورﮤ مدنظر به شیوﮤ تحلیل محتوا به بحث بگذارد. فاریابی سلطنت قزلارسلان را بهعلت داشتن مشروعیت دینی و اقتدار کافی برای ﺗﺄمین امنیت و برقراری عدالت، در برابر حکومت طغرل سلجوقی (مقتول به سال۵۹۰/1194م) مشروع دانسته همچنین داشتن مشروعیت دینی، عدلورزی، انتصاب و اقتدار را در حکم مؤلفههای مشروعیت ابوبکر در برابر برادران ناتنیاش مطرح کرده است.
The Seljuk court، which inherited Divan's experiences including the court poet's organization from the Ghaznavids، at the peak of this dynasty، became a good place to grow and use the process to propagate the political goals of the sovereignty. After the collapse of the Sanjar monarchy in Khorasan، the sovereign rule of the Ildegiz dynasty in Ajams caused the emigration of the poets of this area، including Faryabi (598 AH)، to western Iran. By joining the Kizil Arsalan's court (582-587 AH) and his successor Abu Bakr (588-607)، the poet praised them for promoting the political views of the family، which in fact reproduced the legitimacy of their sovereignty. This paper intends to adopt a content analysis approach to the discussion of court poets’ role، with bringing into light the historical value of Faryabi’s Divan and with delving into poet’s praise in order to uncover the zeitgeist and the nature of legitimacy principles of the ruling in the era in question. Owing to enjoying religious legitimacy and sufficient authority for providing security and justice against Tugrul’s (590)، Kizil Arsalan’s governance has been given legitimacy by Faryabi. In addition to having religious legitimacy، justice، appointment and authority have been raised as components of the legitimacy of Abu Bakr against his stepbrothers.
خلاصه ماشینی:
نگاهی تاریخی بر دیوان ظهیرالدین فاریابی (اتابکان آذربایجان و مشروعیت حاکمیت) دربار سلجوقیان که تجربههای دیوانی ازجمله تشکیلات شاعر درباری را از غزنویان به ارث برده بود، در اوج قدرت این سلسله به محل مناسبی برای رشد و نیز استفاده از این روند برای تبلیغ مقاصد سیاسی حاکمیت تبدیل شد.
شاعر در جای دیگری از اشعار خود، با بیان اینکه کسی جرئت نکرده است علیه اتابک اقدامی انجام دهد، این آرامش را از نتایج مثبت اقتدار وی میداند و آن را علتی دیگر بر مشروعیت سلطنت قزلارسلان اعلام میکند: در این مدت از غیبت رایتت که در ظل او چرخ دارد مقام چه دانی که چون راست بنشسته بود مزاج جهان بر جفای کرام ندانست کانفاس عدل تو زود معنبر کند مملکت را مشام (فاریابی، 1381: ۱۳۰).
ظهیرالدین فاریابی در نقش شاعر درباری که پیش از فوت قزلارسلان به خدمت اتابک ابوبکر پیوسته بود، در خلال مدایح خود که در قالب سی قصیده، هفت قطعه و یک ترکیببند، مطرح شده است با پرداختن به کشمکشها و وضعیت پیچیدﮤ سیاسی که در محیط دربار اتابک و نیز در مناسبات او با مملوکان پهلوانیه وجود داشت، دیدگاه خود و نگرش درباریان را به آنچه در اطراف وی میگذشت، منعکس میکند.
مشروعیت دینی: برگزیدﮤ پروردگار، دینداری و دینیاری همانند آنچه در میان شعرا دورﮤ میانه مرسوم بود، فاریابی با ذکر ﺗﺄیید پروردگار یا تشبیه اتابک به خلفای راشدین، سعی میکند برای ممدوح خود مشروعیت دینی نیز مطرح کند: دارای عصر نصرت دین اختیار ملک کایزد بر اختیار خودش اختیار داد (فاریابی، ۱۳۸۱: ۵۴).