چکیده:
این پژوهش در پی فهم زمینهها و علتهای مؤثر در انتخاب امیران کوفه و همچنین برکناری آنها در دوران خلافت عمربنخطاب است. برای انجام این پژوهش فرمانروایی یکی از امیران مشهور کوفه، یعنی عماربنیاسر، بررسی میشود که به دستور خلیفه وقت، عمربنخطاب، انتخاب شد و پس از یک سال عزل شد. ازآنجاکه دربارﮤ این موضوع بهصورت پراکنده و متناقض گزارشهایی در منابع اسلامی آمده است و پژوهشهای معاصر یا بیشتر رویکرد توصیفی داشتهاند یا به ابعاد مختلف آن کمتر توجه کردهاند، ضرورت پژوهش بیشتر دریافت میشود. پژوهش کتابخانهای حاضر از نوع مطاﻟﻌﮥ تاریخی و توصیفی و تحلیلی است. نتایج بهدستآمده از این پژوهش حاکی از آن است که وضعیت اجتماعی و فرهنگی حاکم بر کوفه و جاﻣﻌﮥ اسلامی، بهعلاوه ویژگیهای شخصیتی و سلوک مدیریتی عمار و ضرورت حفظ و ادارﮤ عراق و تقویت دستگاه خلافت باعث انتصاب او بر کوفه شد. چنانکه پدیدارشدن دگرگونیهای سیاسیاجتماعی پس از رحلت رسولالله(ص)، ظهور و بروز عصبیتهای عربی و پایداری اعراب بر حفظ سنتهای فرهنگیقبیلهای، اتفاقنظر رهبران و اشراف قبیلهای و متحدان حکومت قریشی برای پیشبرد خلافت عربی، در کنار پیوستگی عمار با اهلبیت(ع)، مقاومت او در برابر تفرقهافکنی و رشدنایافتگی جاﻣﻌﮥ قبیلهای، تلاش برای اجرای آموزههای وحیانی و سنت رسولالله(ص) و درنهایت راهبردهای دستگاه خلافت برای حفظ آرامش ایالات و حراست از تمامیت خلافت عربی برخاسته از سقیفه در برکناری عمار سهم بسزایی داشت. درنتیجه در انتخاب و برکناری عمار سه عامل اوضاع زمانه، نظام سیاسی و طبقات مختلف اجتماعی نقش داشتند.
This research seeks to understand the aspects and reasons for choosing the rulers of Kufa and dismissing them during the caliphate of Omar ibn Khattab. In so doing، one of the famous Kufa emirs Ammar ibn Yasser which was ordered by the caliphate of the time (Omar ibn Khattab) and was dismissed after one year was considered in this study. Since the reports on this issue have been distributed in a controversial and contradictory way in Islamic sources and recent studies have more descriptive approach or pay less attention to its different dimensions، more research is needed. The current library research is a historical، descriptive، and analytical study. The results of this research indicated that the social and cultural conditions governing Kufa and the Islamic society، in addition to the personality traits and administrative behavior of Ammar، and the necessity of maintaining and managing Iraq and strengthening the caliphate system، led to his appointment to Kufa. And، the following factors contributed to the removal of Ammar: Socio-political changes after the death of the Prophet Mohammad (PBUH)، Arabic fanaticism and resistance to maintaining cultural-tribal traditions، the agreement between tribal leaders and aristocrats، the unity of Quraysh with the Arabic Caliphate، Ammar's relationship with Ahlulbayt (AS)، his resistance to the disturbance of the tribal community، and finally the policy of the caliphate for the maintenance of the provinces. Consequently، in selecting and disposing Ammar، three factors contributed: social conditions، political systems، and different social classes.
خلاصه ماشینی:
برخی ﻣﺴﺌﻠﮥ گرایشهای عقیدتی و مناسبات عمار با اهلبیت(ع) را در حکم علت اصلی نبود ناپیوستگی دوسویه بین او با دستگاه خلافت و خلفای نخستین میدانند؛ ولی بررسی و تحلیل دقیقتر در ابعاد روانشناسی اجتماعی از جاﻣﻌﮥ قبیلهای عربی و تعصب شدید دستگاه خلافت بر حفظ سنتهای اجتماعی، مانند ﺗﺄکید بر نظام عربی و برتری طایفهای ازیکسو و پایبندی به اصول حاکم بر پیروزی دستگاه خلافت در جریان سقیفه ازسویدیگر، ما را به این مسئله بیشتر متوجه میکند که در انتصاب و برکناری او از امارت کوفه، علتهای بسیاری نقش داشتهاند.
بهنظر میرسد آنچه خلیفه را مصمم کرد تا عمار را به کوفه بفرستد آن بود که او تأکید میکرد از جایگاه و اعتبار صحابه برای استقرار دستگاه خلافت و ادارﮤ جامعه اسلامی بهره ببرد؛ اما درعینحال قدرت روزافزون صحابه که بیشتر بهواﺳﻄﮥ حضور فعال آنها در صحنههای فتوح و گسترش قلمرو ارضی و ارتباط با تازهمسلمانان و غیرعربها فراهم آمده بود، هشداری جدی برای دستگاه خلافت بود.
از مجموع مباحث دربارﮤ علتهای انتخاب عمار برای امارت کوفه این چنین به دست میآید که خلیفه دوم همچنان که به تحدید قدرت اشراف قریش میاندیشید، بر این مسئله خوب واقف بود که ریشههای اصلی نظام خلافت سقیفه از نظام قبیلهای و سنتهای اجتماعی حاکم بر آن برگرفته است که در ضمن مدعی حکومت اسلامی هم است.