چکیده:
این تحقیق با هدف بررسی رابطه هوش معنوی، هوش هیجانی و عملکرد حسابرسان شکل گرفت. روش تحقیق توصیفی-پیمایشی و قلمرو زمانی سال 1393 بود. جامعه آماری، حسابرسان شاغل در 13 موسسه حسابرسی عضو جامعه انتخاب شد. با توجه به فرمول نمونهگیری کوکران حجم نمونه 159 نفر تعیین شد. تعداد 180 پرسشنامه توزیع که از این تعداد 148 پرسشنامه قابل تجزیه و تحلیل آماری دریافت گردید. جهت آزمون فرضیهها از احتمال حاصل از برازش مدل در حالت معنی داری پارامترها استفاده شد. مناسبت مدل از طریق معادلات ساختاری بررسی گردید. نتایج نشان داد: بین هوش معنوی و هوش هیجانی رابطه معنیداری وجود دارد. بین هوش معنوی و عملکرد حسابرسان رابطه معنیداری وجود ندارد. بین هوش هیجانی و عملکرد رابطه معنیداری وجود دارد و در نهایت هوش هیجانی رابطه بین هوش معنوی و عملکرد حسابرسان را واسطه گری میکند.
The purpose of this study was to evaluate the relationship between spiritual intelligence, emotional intelligence and auditors’ performance. The research method was descriptive-surveying and the studied time was 2014. The statistical population was selected from the auditors employed in 13 audit institutions. Sample size was set 159 according to Cochran sampling formula.180 questionnaires were distributed, of which 148 questionnaires were received for statistical analysis. The probability of resulting in significant model parameters was used to test the hypothesis. Suitability of the model was evaluated through structural equations. The results show that: There is a significant relationship between emotional intelligence and spiritual intelligence. There is no significant relationship between spiritual intelligence and audits performance. There is a significant relationship between emotional intelligence and performance and finally, emotional intelligence mediates the relationship between spiritual intelligence and auditors' performance.
خلاصه ماشینی:
در اين تحقيق هدف اصلي بررسي رابطه هوش هيجاني و هوش معنوي به عنوان دو هوش پرکاربرد در پژوهش هاي سازماني با عملکرد حسابرسان در سطح مؤسسات حسابرسي دنبال شد.
علاوه پژوهش هاي حسابداري مالي و حسابرسي شماره ٣٥/ پائيز ١٣٩٦ بر اين ، رابطه EԹ مثبتي بين هوش هيجاني و شک گرايي حرفه اي ٢٨ وجود دارد، بدين صورت که حسابرساني که هوش هيجاني بالاتري دارند شک گرايي بيشتري دارند و نسبت به حسابرساني که هوش هيجاني کمتري دارند، ميزان ريسک را بالاتر ارزيابي ميکنند.
پژوهش هاي حسابداري مالي و حسابرسي شماره ٣٥/ پائيز ١٣٩٦ جدول ٢- روايي همگراي سازه هاي (متغيرهاي نهفته ) تحقيق رديف متغير ميانگين واريانس استخراج شده 1 هوش معنوي 0/527180 2 هوش هيجاني 0/670432 3 عملکرد حسابرس 0/530900 منبع : يافته هاي پژوهشگر همان طور که در جدول ٢ ملاحظه ميشود تمامي مقادير ميانگين واريانس استخراج شده از ٠/٥ بيشتر بوده و بنابراين مدل اندازه گيري از روايي همگراي مناسب برخوردار است .
نتيجه نشان داد که رابطه بين هوش معنوي با هوش هيجاني، معني دار است و اين به بدين معني است که در نمونه مورد مطالعه (حسابرسان ) هوش معنوي بر هوش هيجاني در بين حسابرسان با ضريب تاثيرگذاري ٨٢/٢ پژوهش هاي حسابداري مالي و حسابرسي شماره ٣٥/ پائيز ١٣٩٦ درصدي داري اثر مستقيم و در سطح خطاي ٠/٠٥ معني دار است .
), پژوهش هاي حسابداري مالي و حسابرسي شماره ٣٥/ پائيز ١٣٩٦ Assessing emotional intelligence: Theory, research, and applications (pp.
, & Kernbach, S, (2005), “The Impact of Service Provider Emotional Intelligence on Customer Satisfaction”, Journal of Marketing,19(7), PP.
36) Yang, L, (2013), “The Impact of Emotional Intelligence on Auditor Judgment.