چکیده:
حج، عملی عبادی است و بر هر مسلمانی واجب است لیکن وجوب آن مشروط به وجود شرایطی است که تا آنها حاصل نشود، حج نیز واجب نمیگردد؛ یکی از این شرطها، استطاعت است که آنهم دارای انواع و اقسامی است و وجود هر یک از انواع استطاعت، برای وجوب حج ضروری است. به اجماع فقیهان شیعه، حصول استطاعت برای حج واجب نیست؛ چراکه تحصیل شرط واجبِ مشروط واجب نیست. با این وجود، در برخی روایات از قرض گرفتن و مدیون شدن برای حج، سخن به میان آمده است. از این رو، برخی از فقیهان بر اساس این روایات و برداشتِ خودشان از آنها، به سخن گفتن دربارۀ این موضوع «اقتراض للحج» پرداختهاند. برخی از ایشان به وجوب قرض گرفتن حج در مواردی ویژه حکم دادهاند و بسیاری با این دیدگاه به مخالفت برخاستهاند. از جمعبندی سخنان فقیهان چنین میتوان دریافت که اقتراض للحج با وجود برخی شرایط؛ از جمله داشتن پسانداز برای بازپرداخت قرض، مستحب است و برخی از محدثان، روایات در این باره را ذیل بابی با حکم «استحباب»، گرد آوردهاند و حجِ انجام شده با این شرایط را «حج مندوب» دانسته و آن را کفایت کننده از حَجَّة الاسلام نشمردهاند.
خلاصه ماشینی:
از جمعبندی سخنان فقیهان چنین میتوان دریافت که اقتراض للحج با وجود برخی شرایط؛ از جمله داشتن پسانداز برای بازپرداخت قرض، مستحب است و برخی از محدثان، روایات در این باره را ذیل بابی با حکم «استحباب»، گرد آوردهاند و حجِ انجام شده با این شرایط را «حج مندوب» دانسته و آن را کفایت کننده از حَجَّة الاسلام نشمردهاند .
(همان، پانوشت) آیت الله سبحانی پس از ذکر سخن صاحب عروه، اتفاق نظر فقیهان شیعه را در عدم قرض گرفتن برای حج بیان کرده، مینویسد:«اتّفق العلماء علی أنّه لا یجب الاقتراض للحجّ إذا لم یکن له مال و إن کان قادرا علی وفائه بعد ذلک بسهولة، و علّله المصنف بأنّه تحصیل للاستطاعة و هو غیر واجب، و الأولی أن یقال انّ استدانة الفقیر لا یلازم الاستطاعة، فالمقترض لا یکون مستطیعاً بالاقتراض لا انّه تحصیل له» (سبحانی، 1424، ج1، ص130).
) در بابی با عنوان «بَابُ الرَّجُلِ یَسْتَدِینُ وَ یَحُجُّ» به نقل این دسته از روایات پرداخته است: ـ ابن شعیب گوید: از امام صادق7 دربارۀ شخصی که حَجّة الاسلام را با قرض گرفتن انجام میدهد، پرسیدم [آیا این عمل رواست؟] فرمود: آری، چرا که خداوند به زودی قرض او را ادا خواهد کرد، ان شاء الله[3] (بخاری، 1401، ج1، ص8).
آیت الله بروجردی نیز در باب «باب وجوب الحج علی المستطیع و ان کان علیه دین و استحباب الاستقراض للحج المندوب لمن کان خلف ظهره ما یؤدی به عنه اذا حدث به حدث» به ذکر این روایات پرداخته است.