چکیده:
همواره در پژوهشهای حوزه معماری و شهرسازی از «نمونههای مورد مطالعه» نام برده میشود و به فراخور موضوع تحقیق، نمونههایی مورد ارزیابی قرار میگیرند. اما غالباً نقش این «نمونهها» در روند پژوهش و نحوه استخراج دادههای مفید از آنها، مبهم و بدون روش مشخص است. در واقع معمولاً هر محقق به گونهای شخصی و فارغ از روشهای علمی به تحلیل نمونهها اقدام میکند. این فقدان روشمندی، از یکسو ارزش علمی پژوهش را کمرنگ میکند و از سوی دیگر امکان اعمال نظر شخصی محقق بر روند تحقیق را افزایش میدهد به گونهای که ممکن است از یک نمونه واحد، دو محقق، دو نوع نتیجهگیری کنند.
از سوی دیگر پژوهشهای معماری که قصد بهرهگیری از تجربیات گذشته را دارند ناچارند که به نمونههای پیشین مراجعه و جنبههای مثبت آن را برای ایدههای آتی وام گیرند. بدین لحاظ، ضروری است که متناسب با موضوع تحقیق، تکنیکهای مدون علمی که چهارچوبی روشمند دارند شناسایی شده و مورد استفاده واقع شوند.
نوشتار حاضر، برای پاسخگویی به یک نیاز، یعنی چگونگی تدوین آداب همنشینی با بناهای تاریخی مقدس، سعی دارد روشی را پیشنهاد کند که از طریق نمونههای موجود بتوان معیارهایی برای طرح های آینده تدوین کرد. محدودیتهای منابع تحقیق، قوانین و اسناد کلینگر و غیر بومی (منشورها و توصیهنامههای بین المللی)، تعارض دیدگاههای صاحبنظران در خصوص حفاظت و ساختارهای جدید و در نهایت پیچیدگیهای مطالعه بر روی آثار ارزشمند تاریخی نشأن میدهد که از میان روشهای موجود ترجیح با آنهایی است که نمونههای پیشین در یک منطقه جغرافیایی را تجزیه تحلیل کرده و از خلال آنها آدابی متناسب با همان پهنه جغرافیایی و فرهنگی استخراج کردهاند.
روش پیشنهادی، یعنی «استدلال بر مبنای نمونه»
Case-based reasoning مطابق یک مدل ساختارمند، به محقق کمک میکند که نمونهها را طی یک فرآیند مشخص، تحلیل کرده و خروجیهایی مورد انتظار به دست آورد. این روش برای سایر پژوهشهای مشابه نیز کارایی داشته و محققان حوزه معماری و شهرسازی را از برخوردهای غیر یکسان با نمونههای موردی میرهاند.